گاهداد

نگاه تطبیقی و فراملی به مفاهیم مشترک حقوق بین الملل و اساسی

نگاه تطبیقی و فراملی به مفاهیم مشترک حقوق بین الملل و اساسی

گاهداد

گاهداد به ترجمه و انتشار اخبار بین المللی حقوق اساسی شامل آرای دادگاه های قانون اساسی و عالی، معرفی کتب، مقالات، فراخوان و بورسیه های بین المللی می پردازد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

آر بی جی

 

روث بیدر گینگزبرگ، معروف به آر.بی.جی، قاضی سرشناس دیوان عالی ایالات متحده و از مدافعان برابری حقوق زنان روز جمعه بیست و هشتم شهریور در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

نکاتی از زندگی و مرگ قاضی گینزبرگ در زیر آورده شده است:

وی یکی از نه قاضی دیوان عالی آمریکا بود و توسط بیل کلینتون رئیس جمهوری وقت در سال ۱۹۹۳ برای عضویت این دیوان به سنا معرفی شده بود.

روث بیدر سال ۱۹۳۳ در محله فلتبوش بروکلین در ایالت نیویورک به دنیا آمد. پدر و مادرش مهاجران یهودی بودند. وقتی هفده ساله بود، مادرش مرد. همان سال به دانشگاه کورنل رفت و سال ۱۹۵۴ فارغ‌التحصیل شد.

بعد از ازدواج نام خانوادگی همسرش (مارتی گینزبرگ) را گرفت و شد روث بیدر گینزبرگ. وقتی باردار شد، شغلش را گرفتند و شغلی پایین‌تر برایش در نظر گرفتند. در دهه پنجاه میلادی، تبعیض علیه زنان باردار قانونی بود. به خاطر همین تجربه، بارداری دومش را از کارفرما پنهان کرد.

سال ۱۹۵۶ به مدرسه حقوق هاروارد رفت. آن سال فقط نه دختر در رشته حقوق پذیرفته شده بودند. رئیس دانشکده در بدو ورود از آنها پرسیده بود چطور می‌توانید این واقعیت را که جای نه پسر را گرفته‌اید توجیه کنید. روث بعدتر از هاروارد به مدرسه حقوق کلمبیا در نیویورک رفت و تبدیل به اولین زنی شد که برای نشریه حقوق هر دو دانشگاه کار می‌کرد. با این همه و به رغم شاگرد اول بودن نمی‌توانست شغلی پیدا کند. او در جایی گفته بود: "هیچ دفتر حقوقی در نیویورک استخدامم نمی‌کرد. از سه جهت مشکل داشتم: یهودی بودم، زن بودم، و مادر."

 

او در سال ۱۹۶۳ بالاخره استاد مدرسه حقوق راتگرز شد و کلاس حقوق و زنان او یکی از نخستین درس‌های دانشگاهی در این زمینه بود. گینزبرگ در همین دوران پروژه حقوق زنان را در اتحادیه آزادی‌های مدنی آمریکا (ای-سی-ال-یو) راه شروع کرد. سال ۱۹۷۳ مشاور حقوقی اصلی این اتحادیه شد و مدام با پرونده‌های تبعیض جنسیتی در دادگاه‌ها حاضر بود. در شش مورد، کار پرونده به دادگاه عالی آمریکا رسید، که پنج بار گینزبرگ سربلند بیرون آمد.

یکی از این موارد به خاطر شکایت یک افسر نیروی هوایی بود که نتوانسته بود برای شوهرش کمک هزینه مسکن بگیرد. کمک هزینه‌ای که افسران مرد برای زن‌هاشان می‌گرفتند. گینزبرگ البته وکالت مردها را هم قبول می‌کرد. وی در سال ۱۹۷۵ در دفاع از مردی به دادگاه رفت که همسرش هنگام زایمان مرده بود و نمی‌توانست کمک هزینه فرزند (که به مادران تعلق می‌گرفت) را بگیرد.

گینزبرگ سال‌ها بعد که قاضی دیوان عالی شد، به این پرونده اشاره کرد و گفت: "آن پرونده نمونه بارز این نکته بود که تبعیض جنسیتی گریبان همه را می‌گیرد." او از آن دوران به عنوان دورانی یاد می‌کند که باید "مثل یک مربی مهدکودک" داستان تبعیض جنسیتی را به قاضی‌های مرد توضیح می‌داد.

با مرگ قاضی  گینزبرگ، دونالد ترامپ این فرصت را خواهد داشت با انتخاب جایگزین او، ترکیب دیوان عالی ایالات متحده را ۶ به ۳ به نفع محافظه کاران و جمهوریخواهان تغییر دهد. در ترکیب کنونی دیوان عالی آمریکا پنج قاضی با گرایشات محافظه‌کارانه حضور دارند. در همین حال، جمهوریخواهان اکنون در سنای آمریکا اکثریت را در دست دارند و در صورتی که به گزینه محافظه  کار رای اعتماد بدهند ترکیب دیوان عالی آمریکا به طور کم سابقه‌ای به نفع جمهوریخواهان تغییر خواهد داد.


روز قانون اساسی آمریکا

هفدهم سپتامبر 1787 [26 شهریور 1166] برابر اشت با روز قانون اساسی و روز شهروندی ایالات متحده، سالگرد امضای قانون اساسی ایالات متحده تأثیرگذارترین سند تاریخ آمریکا توسط پدران بنیانگذار آمریکا است. در این روز نمایندگان ایالت‌ها، سند قانون اساسی آمریکا را در فیلادلفیا امضا کردند. به این مناسبت سالگرد این روز همه ساله با عنوان روز قانون اساسی و روز شهروندی ایالات متحده آمریکا برای همه کسانی شهروندی ایالات متحده را کسب کرده‌اند، بصورت فدرال گرامی داشته می‌شود.

منشأ این بزرگداشت به سال 1940 باز می گردد که کنگره آمریکا قطعنامه مشترکی را تصویب کرد و از رئیس جمهور خواستار صدور اعلامیه ای شد که سومین یکشنبه ماه مه را برای به رسمیت شناختن عمومی همه افرادی که به تابعیت آمریکایی رسیده اند، کنار بگذارد چرا که پیشتر این روز به عنوان روز شهروندی شناخته و گرامی داشته می‌شد. نام این روز "من یک روز آمریکایی هستم" بود. در سال 1952 کنگره این قطعنامه مشترک را لغو کرد و قانون جدیدی را به منظور بزرگداشت "تشکیل و امضای قانون اساسی آمریکا در 17 سپتامبر 1787" در هفدهم سپتامبر تصویب کرد.

این قانون از مقامات مدنی و آموزشی ایالت ها، شهرها، شهرستان‌ها و دیگر تقسیمات کشوری می‌خواهد تا برای گرامیداشت مناسب این روز و "برای آموزش کامل شهروندان در مسئولیت‌ها و فرصت‌های خود به عنوان شهروندان ایالات متحده و ایالت و محلی که در آن زندگی می کنند." برنامه ریزی کنند.

در سال 2004 با اصرار سناتور برد، کنگره نامگذاری این روز را به "روز قانون اساسی و روز شهروندی" تغییر داد و دو وظیفه جدید را برای نهادهای فدرال جهت بزرگداشت این روز اضافه کرد.

اولین مورد این است که رئیس هر نهاد فدرال در روز هفدهم سپتامبر مواد آموزشی و تربیتی مربوط به قانون اساسی را به هر کارمند ارائه می دهد و دومین مورد این است اینکه هر موسسه آموزشی که بودجه فدرال دریافت می کند باید هفدهم سپتامبر برای دانشجویان برنامه‌ای مرتبط برگزار کند.


تازه های بین المللی حقوق اساسی 19 شهریور 1399

1) مقررات مربوط به مصونیت رئیس جمهور در روزنامه رسمی منتشر گردید. (جمهوری دمکراتیک سوسیالیست سریلانکا)

دولت سریلانکا متن پیشنویس بیستمین اصلاحیه قانون اساسی را که مجددا مصونیت کامل رئیس جمهور را ارائه می دهند، در روزنامه رسمی منتشر کرد. پیشتر در سال 2015 و در نوزدهمین بازنگری قانون اساسی از اختیارات رئیس جمهوری به نفع مجلس، کاسته شده بود.

2) برخی از محدودیت‌های قرنطینه ناشی از وضعیت اضطراری بخاطر همه گیری کرونا، خلاف و ناقض قانون اساسی است.

دیوان قانون اساسی اوکراین برخی از محدودیت های ایجاد شده در وضعیت اضطراری را خلاف قانون اساسی اعلام کرد. 

3) دیوان عالی به دولت دستور داد از بکار بردن واژه‌هایی که موجب خدشه به کرامت اشخاص می شود خودداری نماید.

دیوان عالی جمهوری اسلامی پاکستان به دولت و سازمان های اداری دستور داده است که از اصطلاحاتی مانند "معلول" ، "معلول جسمی" و "عقب مانده ذهنی" خودداری کنند زیرا این باعث خدشه به کرامت انسانی افراد می شود.

4) دیوان عالی جمهوری هند مراکز، ایالت ها و سرزمین های اتحادیه‌ای را موظف کرد تا ظرف دو هفته طرح قانون و اجرایی بهداشت عمومی قابل دسترس برای حاشیه نشینان را تهیه کنند.

5) دولت در پرونده خشونت نیروی انتظامی علیه مردم عادی مسئول پرداخت خسارت است.

دیوان اروپایی حقوق بشر در پرونده معروف به خشونت نیروی انتظامی علیه روما، دولت جمهوری اسلواکی را مسئول دانست و رای به پرداخت غرامت به قربانیان صادر کرد.

6) حمله ارتش به دو روستای کردنشین، ناقض حق حیات متوفیان و خسارت دیدگان این حمله بوده است.

پس از 26 سال، دیوان قانون اساسی جمهوری ترکیه به اتفاق آرا تایید کرد  که بمباران دو روستای کرد نشین توسط ارتش، حق زندگی متوفیان، مجروحان و نزدیکان آنها را نقض کرده است.

میانگین آزادی های فردی در کشورهای اسلامی

نتیجه تحقیق درباره وضعیت آزادی های فردی در ۴۰ کشور اسلامی نشان می دهد که آزادی شهروندان در چهار کشور اسلامی بوسنی و هرزگوین، جمهوری آلبانی، بورکینافاسو و جمهوری قرقیز از میانگین جهانی بیشتر است. در پژوهشی که موسسه کیتو منتشر کرده است از داده های شاخص آزادی بشر در سال ۲۰۱۹ استفاده شده است.

در این پژوهش سطح آزادی های فردی در کشورهای اسلامی براساس معیارهای مختلف از جمله:

1)آزادی های مذهبی

2) آزادی بیان

3) آزادی تجمع

4) آزادی زنان

از صفر تا ۱۰ سنجیده شده است و رقم صفر به معنای کمترین سطح آزادی و ۱۰ به معنای بیشترین میزان آزادی فردی است. در رتبه بندی سطح آزادی های فردی در کشورهای اسلامی از ۵۱ کشور اسلامی تنها ۴۰ کشور رده بنده شده اند زیرا از ۱۱ کشور داده های کافی در دست نبوده است. جمهوری اسلامی ایران در میان این ۴۰ کشور از نظر سطح آزادی های فردی با نمره ۴.۴۸ جایگاه سی و چهارم را به دست آورده و به این ترتیب تنها شش کشور پادشاهی عربستان سعودی، جمهوری سودان، جمهوری عربی مصر، جمهوری عراق، جمهوری یمن و جمهوری عربی سوریه از نظر میزان آزادی های فردی وضعیتی پایین تر از جمهوری ایران دارند.

شماری از کشورهای همسایه یا مجاور ایران در منطقه از جمله دولت کویت، پادشاهی بحرین، جمهوری ترکیه، جمهوری تاجیکستان، جمهوری اسلامی پاکستان، دولت قطر و امارات عربی متحده در جایگاه‌های بالاتر از ایران قرار گرفته اند. از سوی دیگر ایران در فهرست کشورهای اسلامی از نظر میزان آزادی مذهبی در جایگاه سی و سوم قرار گرفته است. از نظر سطح آزادی بیان ایران کمی وضعیت بهتری در فهرست دارد و در جایگاه سی ام قرار دارد. ایران از نظر آزادی تجمع نیز در جایگاه سی ام قرار گرفته است. اما موقعیت ایران در فهرست کشورهای اسلامی از نظر سطح آزادی زنان با قرار گرفتن در جایگاه سی و چهارم تنها از شش کشور دیگر بهتر است. ایران در میان کشورهای اسلامی از نظر آزادی اقتصادی نیز در جایگاه سی و دوم قرار دارد.

 

اما بهترین رتبه‌ای که جمهوری اسلامی ایران در این تحقیق به دست آورده است به «رعایت حکومت قانون» بر می گردد. جایگاه ایران در فهرست کشورهای اسلامی از این نظر هفدهم است.

در حالی که بوسنی و هرزگوین از نظر آزادی های فردی با کسب نمره ۸.۰۴ در جایگاه اول کشورهای اسلامی قرار دارد سوریه با نمره ۲.۵۳ کمترین نمره را در میان این کشورها کسب کرده است. بررسی های این موسسه نشان می دهد که آزادی های فردی در کشورهای اسلامی از دیگر کشورهای جهان محدودتر است و این نوع آزادی ها تنها در چهار کشور بوسنی و هرزگوین، جمهوری آلبانی، بورکینافاسو و جمهوری قرقیز از میانگین جهانی بیشتر است.

تعداد بیشتر حقوق مندرج در قانون اساسی،‌ دمکراسی بهتر؟

آیا حقوق مدون بیشتر برابر است با دمکراسی بهتر؟ پاسخ، خیر، چرا؟

زیرا قانون اساسی خود اجرا نیست. برخورداری از حقوق مندرج در قانون اساسی، نیازمند مطالبه از سوی مردم، اراده سیاسی، نهادهای قدرتمند و فرهنگ حاکمیت قانون است. 

همچنین،‌ رتبه جهانی ده کشور برتر دمکراتیک از نظر حقوق اساسی در رابطه با تعداد حقوق مندرج در قانون اساسی، در شاخص جهانی پایین تر از رتبه 128 قرار دارد.


حقوق به تنهایی - به ویژه اگر حقوق نما باشند - نمی تواند به پیشرفت دمکراسی کمک کنند.


مطابق جداول تطبیقی زیر هیچیک از ده کشور برتر از نظر حقوق مدون، از نظر حقوق مدون در رده 10 کشور برتر کیفیت دمکراسی قرار ندارد.

روز قانون اساسی اسلواکی

یکم سپتامبر 1992 [دهم شهریور 1371] برابر است با روز قانون اساسی جمهوری اسلواکی، این روز به مناسبت سالگرد روز تصویب قانون اساسی تعطیل رسمی است.

در چنین روزی شورای ملی اسلواکیایی قانون اساسی را تصویب کرد و این قانون دو روز بعد در روز سوم سپتامبر در سالن شوالیه‌های قلعه براتیسلاوا و در پشت درهای بسته به امضا رسید. بخش‌هایی از قانون اساسی از یکم اکتبر همان سال و بخش‌های دیگر آن از ژانویه 1993 اجرایی گردید.

پیشینه و اولین قانون اساسی

قانون اساسی این کشور در بسیاری از موارد برگرفته از قانون اساسی دولت پیشین و مربوط به سال 1920 است.

مشخصات

ساختار کلی نظام اساسی اسلواکی بر مبنای تفکیک قوای سه گانه، بصورت تک مجلسی و دادرسی اساسی متمرکز است که در آن رئیس کشور، رئیس جمهور و همچنین مسئول اجرای قانون اساسی است. رئیس دولت نخست وزیر است. 

قانون اساسی اسلواکی با یک مقدمه کوتاه و نه بخش، در یکصد و پنجاه و شش اصل نظام اساسی جمهوری اسلواکی را تنظیم و معرفی می نماید.

متن قانون اساسی اسلواکی

ساختار کلی

ساختار کلی نظام اساسی اسلواکی بر مبنای تفکیک قوای سه گانه، دادرسی اساسی متمرکز است که در آن رئیس کشور، رئیس جمهور و همچنین مسئول اجرای قانون اساسی است. رئیس دولت نخست وزیر است.

حقوق و آزادی‌های فردی

قانون اساسی این کشور حق آزادی های مدنی و دینی را تضمین کرده است.

اصل دوازدهم بیان می‌دارد:

"1) مردم از نظر کرامت و حقوق آزاد و برابر هستند. حقوق و آزادی های اساسی غیر قابل تجاوز، مسلم (غیرقابل انکار)، ابدی(شامل مرور زمان نمی‌شوند) و غیرقابل لغو هستند.

2) حقوق و آزادی های اساسی در قلمرو جمهوری اسلواکی بدون در نظر گرفتن جنس، نژاد، رنگ پوست، زبان، ایمان و مذهب، افکار سیاسی یا افکار دیگر، منشأ ملی یا اجتماعی، وابستگی به یک ملت یا هر کشور برای همه تضمین شده است. هیچ گروه قومی، دارایی، تبار یا هر وضعیت دیگری آسیب نمی بیند، ترجیح داده نمی شود یا مورد تبعیض قرار نمی گیرد.

3) هر کس حق دارد آزادانه در مورد ملیت خود تصمیم بگیرد. هرگونه تأثیر بر این تصمیم و هر نوع فشار با هدف سرکوب ملیت هر کس ممنوع است.

4) هیچ کس در استفاده از حقوق اساسی و آزادی های خود آسیب نمی‌بیند."

زبان و مذهب رسمی

مطابق اصل ششم،‌زبان دولتی در قلمرو اسلواکی، زبان اسلواکیایی است و استفاده از دیگر زبان‌ها برای امور دولتی، بر اساس قانون خواهد بود.

حقوق اقلیت‌ها و مذاهب

اصل یکم قانون اساسی اسلواکی تصریح می کند:

"1) جمهوری اسلواکی کشوری مستقل و دمکراتیک است که تحت حاکمیت قانون قرار دارد و با هیچ ایدئولوژی و مذهبی پیوند ندارد.

2) جمهوری اسلواکی قواعد عمومی حقوق بین الملل، معاهدات بین المللی که به موجب آن متعهد است و سایر تعهدات بین المللی خود را به رسمیت می شناسد و  به آنها احترام می گذارد."

قوه مقننه

مجلس اسلواکی ۱۵۰ کرسی دارد که نمایندگان آن برای دوره‌ای چهار ساله انتخاب می‌شوند.

 

قوه مجریه

پیشتر، رئیس‌جمهور توسط نمایندگان مجلس انتخاب می‌گردید ولی پس از اصلاح قانون انتخابات، با آراء مستقیم مردم و به مدت ۴ سال انتخاب می‌شود. رئیس جمهور، رئیس حکومت است و با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود.  نخست‌وزیر در اسلواکی رئیس دولت است و هیأت دولت نظارت می‌کند. دوره نخست وزیری چهار ساله است و معمولاً نخست وزیر، رئیس حزب برنده در انتخابات مجلس ملی است.

از مهم‌ترین وظایف رئیس جمهور عزل و نصب دولت، انحلال مجلس، عزل و نصب فرماندهان ارتش، عزل و نصب رؤسای دانشگاه‌ها و توشیح مصوبات مجلس می‌باشد.

قوه قضائیه

دادرسی اساسی

دادرسی اساسی در جمهوری اسلواکی بصورت متمرکز و بر عهده دیوان قانون اساسی است.

 

کمیسیون  انتخابات

مطبوعات و رسانه

همه روزنامه‌ها در کشور اسلواکی خصوصی هستند و بیش از ۲۰ شبکه رادیویی خصوصی در این کشور فعال است.

شیوه و تعداد همه پرسی

شیوه و تعداد بازنگری

برای بازنگری قانون اساسی، سه پنجم آرای کل مجلس یعنی نود نفر از نمایندگان لازم است. قانون اساسی جمهوری اسلواکی تا کنون 15 مرتبه در سال‌های مختلف بازنگری و بروزرسانی شده است.


1.    Amendment 1998

2.    Amendment 1999

3.    Amendment  2001

4.    Amendment  2004

5.    Amendment  2004

6.    Amendment  2005

7.    Amendment  2006

8.    Amendment  2006

9.    Amendment  2010

10. Amendment  2011

11. Amendment  2012

12. Amendment  2014

13. Amendment  2014

14. Amendment  2015

15. Amendment  2017


 این پست بروز رسانی می‌شود

تازه های بین المللی حقوق اساسی نهم شهریور 1399

1) استفاده از فنآوری تشخیص چهره توسط نیروی انتظامی، غیرقانونی است.

دادگاه تجدیدنظر و ولز استفاده از فنآوری تشخیص چهره به صورت خودکار توسط پلیس جنوب ولز را غیرقانونی اعلام کرد.


2) عدم ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به مادران، ناقض قانون اساسی است.

دیوان قانون اساسی جمهوری اوگاندا حکم داد که عدم موفقیت دولت در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی عمومی به مادران، به عنوان یک رفتار غیر انسانی و تحقیرآمیز علیه زنان است که قانون اساسی را نقض می کند. دادگاه دو سال به دولت وقت داد تا بودجه بهداشت و درمان مادران را افزایش دهد. 


3) رئیس دادگستری از دولت خواسته است تا با اصلاح قانون زبان رسمی، موافقت کند.

رئیس دادگستری، دلیل این درخواست را اجازه انتشار اطلاعیه‌های رسمی به غیر از زبان هندی و انگلیسی و در نتیجه آگاهی عموم مردم از تصمیمات دولتی و انجام صحیح وظایف اطلاع رسانی و شفافیت توسط دولت مرکزی اعلام کرده است.

قانون اساسی جمهوری هند، بدون اشاره به یک زبان رسمی، تمامی زبان‌های مورد اشاره در جدول هشتم این قانون را قابل استفاده رسمی دانسته است.


4) قرنطینه چهارده روزه، خلاف قانون اساسی است.

پس از شکایت یک نماینده مجلس از دولت محلی جزایر آزروس در مورد قرنطینه اجباری یک بازدیدکننده، دیوان قانون اساسی جمهوری پرتغال در حکمی قرنطینه اجباری 14 روزه جزایر آزورس برای بازدیدکنندگان را مخالف قانون اساسی اعلام کرد.

روز قانون اساسی قزاقستان

سی ام آگوست 1995 [8 شهریور 1374] برابر با روز تصویب قانون اساسی فعلی جمهوری قزاقستان پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی می باشد..

پیشینه و اولین قانون اساسی

پس از انقلاب اکتبر و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، قزاقستان با عنوان جمهوری سوسیالیستی قزاقستان شوروی به یکی از جمهوری‌های آن تبدیل شد. پس از آن، در سال 1926، اولین قانون اساسی جمهوری خودمختار قزاقستان به تصویب رسید. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قزاقستان در ۱۶ دسامبر ۱۹۹۱ آخرین جمهوری آن اتحاد بود که اعلام استقلال کرد. بعدتر، ‌اولین قانون اساسی قزاقستان در  سال 1993، به تصویب رسید که تصمیمی برای تطبیق بهینه قانون اساسی این کشور در دوره انتقال از نظام اجتماعی سوسیالیستی قزاقستان به یک کشور دمکراتیک مدرن بود و پس از آن قانون اساسی فعلی این کشور که حاصل سالها کار جمعی است، تدوین گردید. رئیس جمهور وقت این کشور هنگام تهیه پیشنویس قانون اساسی، بیش از 20 قانون اساسی کشورهای مختلف جهان را مورد مطالعه قرار داد. بیش از 3 میلیون قزاقستانی در بررسی این پیشنویس شرکت کردند.

با فرمان 22 می 1995، یک شورای مشاوره تخصصی با ریاست رئیس جمهوری قزاقستان برای بررسی مستقل پیشنویس قانون اساسی، متشکل از 9 حقوقدان قزاق و سه کارشناس خارجی ایجاد شد. در دومین جلسه مجمع مردم قزاقستان، در 30 ژوئن 1995، رئیس جمهور گزارشی با عنوان “درک گذشته و اصلاحات دمکراتیک بیشتر جامعه” تهیه و برای اولین بار پیشنویس قانون اساسی جدید جمهوری قزاقستان را ارائه کرد. در 30 ژوئن 1995، پیشنویس قانون اساسی برای بررسی و نظر عموم مردم منتشر و در نهایت در سی‌ام آگوست به همه پرسی گذاشته شد.

مشخصات

نظام اساسی قزاقستان جمهوری ریاستی و دو مجلسی است، در قزاقستان، رئیس‌جمهور رئیس کشور و دولت است.

متن قانون اساسی قزاقستان

ساختار کلی

قانون اساسی جمهوری قزاقستان با مقدمه‌ای کوتاه در نه بخش و 98 اصل تنظیم شده است: بخش اول: مقررات عمومی؛ بخش دوم: اشخاص و شهروندان؛ بخش سوم: رئیس جمهور؛ بخش چهارم: مجلس، بخش پنجم: دولت؛ بخش ششم: شورای قانون اساسی؛ بخش هفتم: دادگاه و عدالت؛ بخش هشتم: مدیریت عمومی محلی و خود مدیریتی؛ بخش نهم: مقررات نهایی و انتقال؛

حقوق و آزادی‌های فردی

بند اول اصل یکم قانون اساسی خصوصیات قزاقستان را به عنوان یک کشور دمکراتیک، سکولار، قانونی و اجتماعی معرفی می نماید، که بالاترین ارزش های آن شخص، زندگی، حقوق و آزادی های وی است.

زبان و مذهب رسمی

مطابق اصل هفتم، زبان رسمی قزاقی است، زبان روسی به عنوان زبان دولتی در ایالت‌های خودمختار در نظر گرفته شده است و دولت موظف به ارتقای شرایط زبانهای مورد استفاده مردم است.

حقوق اقلیت‌ها و مذاهب

قانون اساسی با تدوین اصل برابری همه در برابر قانون و دادگاه، تنوع عقیدتی و سیاسی، مجموعه ای از حقوق و آزادی های فردی، اجتماعی-اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و سایر حقوق و آزادی های انسان و شهروندان را تبیین کرده است.

قوه مقننه

قوه مجریه

مطابق قانونی که در سال ۲۰۱۰ میلادی در قزاقستان به تصویب رسید، نخستین رئیس‌جمهور قزاقستان حتی پس از استعفایش از مصونیت کامل قضایی برخوردار است. برپایه این قانون، نخستین رئیس‌جمهوری قزاقستان را نمی‌شود بازداشت کرد، محبوس کرد یا برای اعمالی که حین ریاست جمهوری خود یا پس از آن دوره انجام داده پاسخگو دانست. این مصونیت طبق قانون همچنین شامل دارایی‌های رئیس‌جمهور نخستین و خانواده او می‌شود. 

قوه قضائیه

دادرسی اساسی

قانون اساسی قزاقستان، نهادی با نام شورای قانون اساسی تأسیس کرده است. هدف اصلی شورای قانون اساسی اطمینان از برتری قانون اساسی در سراسر قلمرو جمهوری است. این شورا بخشی از سیستم قضایی نیست و یک نهاد دولتی مستقل محسوب می شود.

طبق بند یک اصل هفتاد و یکم قانون اساسی، شورای قانون اساسی قزاقستان از هفت عضو تشکیل شده است. رئیس و دو عضو شورا توسط رئیس جمهور منصوب می شوند، دو عضو هر کدام به ترتیب برای مدت شش سال توسط سنا و مجلس ملی منصوب می شوند. نیمی از اعضای شورا هر سه سال یکبار تمدید می شوند. علاوه بر این، اعضای مادام العمر این شورا نیز، روسای جمهور سابق هستند.

با توجه به قوانینی که مجلس قبل از امضای آنها توسط رئیس جمهور برای انطباق با قانون اساسی و همچنین معاهدات بین المللی جمهوری قبل از تصویب به تصویب رسانده است، شورای قانون اساسی پیروی از قوانین را با قانون اساسی جمهوری تضمین می کند. این شورا با بررسی تطابق قوانین و مقررات دیگر اعمال حقوقی طبق درخواست دادگاهها، از قانون فعلی هنجارهایی را که قانون اساسی شهروندان را نقض می کند، حذف می نماید. شورای قانون اساسی تفسیر رسمی از هنجارهای قانون اساسی ارائه می دهد، و معنای ضمنی و پنهان آنها را که در اصول، هنجارها و مفاد قانون اساسی موجود است، آشکار می کند.

کمیسیون  انتخابات


مطبوعات و رسانه

شیوه و تعداد همه پرسی

شیوه و تعداد بازنگری

در قانون اساسی جمهوری قزاقستان پنج اصلاح و بازنگری‌ به ترتیب در سالهای 1998، 2007، 2011، 2017 و 2019 صورت گرفته است.

این پست بروزرسانی خواهد شد.

تازه های بین المللی حقوق اساسی 11 مرداد 1399

1) دادگاه تجدیدنظر ضمن تایید حق رای، برگزاری انتخابات بدلیل شیوع کرونا را ناقض قانون اساسی ندانست.

در پی درخواست یک فعال حقوق بشری از دادگاه، برای تعویق انتخابات بدلیل شیوع کرونا به این استناد که برگزاری انتخابات در این حالت ناقض حق انتخاب آزاد و منصفانه است، دادگاه تجدید نظر جمهوری سنگاپور ضمن تصریح به این وجود این حق در قانون اساسی، تصمیم برگزاری انتخابات عمومی در زمان بحران COVID-19 را ناقض این حق ندانست.

2) دیوان قانون اساسی جمهوری کرواسی به کمیسیون انتخابات دستور داد تمهیداتی بیاندیشد تا حق رای بیماران کرونایی تضمین گردد.

دیوان تصریح کرده است اینکه برخی از مردم به دلیل بیماری از ورود به حوزه‌های انتخاباتی محروم شوند قابل قبول است اما باید تمهیداتی برای رای دهی ایشان در نظر گرفته شود.

3) دیوان قانون اساسی مقررات محدودیت دسترسی به مکان های عمومی را خلاف قانون اساسی اعلام کرد.

دیوان قانون اساسی جمهوری اتریش، مقررات قانون اقدامات مربوط به کرونا که دسترسی به مکان های عمومی را محدود می کند، خلاف حقوق مندرج در قانون اساسی اعلام کرد.

روز قانون اساسی بلژیک

بیست و یک جولای 1831 [29 تیر 1210] سالروز ادای سوگند قانون لئوپولد اول پادشاه بلژیک، روز ملی و تعطیل رسمی در پادشاهی بلژیک است که همه ساله گرامی داشته می‌شود. او اولین پادشاه بلژیک و این روز همچنین روز تاسیس کشور بلژیک به عنوان کشوری مستقل از ندرلندز است. قانون اساسی از هفتم فوریه همین سال[18 بهمن 1209] به اجرا درآمده بود.

پیشینه و اولین قانون اساسی

اولین قانون اساسی بلژیک در سال ۱۸۳۱ میلادی تصویب شد. از آن زمان تا کنون که بلژیک یک پادشاهی مشروطه است. از سده شانزدهم تا انقلاب بلژیک در سال ۱۸۳۰ و جدایی این کشور از هلند، بلژیک محل جنگ‌های بسیاری بین قدرت‌های اروپایی بود و به همین دلیل با عنوان «میدان جنگ اروپا» لقب گذاری شده بود. در پی جنگ های ناپلئونی، بلژیک بخشی از هلند متحد شد. بین اوت و اکتبر 1830، انقلاب بلژیک نیروهای هلندی را مجبور به خروج از این منطقه کرد. انقلاب ۱۸۳۰ بلژیک موجب تثبیت استقلال کاتولیک‌ها و بیطرف شدن بلژیک تحت حکومتی موقتی شد و  از زمان انتصاب لئوپولد اول به عنوان پادشاه در سال ۱۸۳۱ بلژیک دارای یک نظام سلطنتی قانون اساسی و دموکراسی پارلمانی شد.

مشخصات

قانون اساسی بلژیک، بدون مقدمه با نه فصل در 198 اصل تنظیم شده است. در قانون اساسی سال 1831، اصل تفکیک قوا و اصول مسئولیت‌ها وزرا برای سیاست‌های حکومتی آورده شده بود. در این قانون، حکومت بلژیک به عنوان یک حکومت متمرکز مشخص شده بود .از سال ۱۹۷۰ و در پی اصلاحات دولتی، حکومت بلژیک تبدیل به یک دولت فدرال شد.

تصویر قانون اساسی پادشاهی بلژیک بر روی سکه بلژیکی که توسط شیر بلژیکی محافظت می‌شود.

ساختار کلی

نظام اساسی بلژیک، پیچیده و دارای ویژگی‌های پادشاهی مشروطه، پارلمانی و فدرال است. پادشاهی ای دارای وجهه ملی و دمکراسی پارلمانی است که پس از جنگ جهانی دوم از یک ایالات متحده به یک اتحادیه تبدیل شد. این نظام، دو مجلسی و متشکل مجلس شورای ملی و مجلس سنا است.

زبان و مذهب رسمی

پس از تاسیس کشور بلژیک، زبان فرانسوی زبان رسمی و اداری و آموزشی این کشور بوده و در مدارس ابتدایی تدریس می‌گردید. به تدریج در میان فلاندری‌ها جنبشی برای ارتقای موقعیت زبانی خود و غلبه بر اقتدار زبان فرانسه در بخش‌های مختلف شکل گرفت که سبب مجاز شدن مدارس دوزبانه در سطح متوسطه گردید. مذاهب غالب در بلژیک، رومن کاتولیست و پروتستان هستند.

سال 1962 برای اولین بار ساختار کشوری بر اساس سه حوزه زبانی تعریف شد قانون اساسی در دو دهه هفتاد و هشتاد اصلاح گردید و نواحی کشور به سه سطح فدرالی، انجمن زبان شناختی و دولت منطقه ای تقسیم گردید.  در نتیجه، هرکدام از جوامع زبانی مسئولیت مسائل فرهنگی، آموزشی، زبانی و امور انسانی منطقه خود را برعهده دارند.

قوه مقننه

مطابق اصل سی و ششم، قوه مقننه متشکل از پادشاه، مجلس شورا و مجلس سنا می باشد. مجلس شورا نمایندگی تمام شهروندان بلژیکی‌ بالاتر از هجده سال را بر عهده دارد و مجلس سنا مجموعه‌ای از سیاست‌مداران بلندمرتبه منتخب و نمایندگان انجمن‌ها و مناطق است.

قوه مجریه

شاه یا ملکه رئیس کشور است و این ریاست بطور موروثی و محدود ادامه دارد. مطابق اصل یکصد و ششم، فرامین رئیس کشور با امضای یکی از وزرا جنبه اجرایی خواهند یافت.

قدرت مرکزی در اختیار نخست‌وزیر و دولت‌های مختلفی است که کشور را اداره می‌کنند. دولت فدرال توسط پادشاه معرفی می‌شود و از مجلس شورا رأی اعتماد می‌گیرد. تعداد وزرای هلندی و فرانسوی زبان طبق آنچه توسط قانون اساسی تعریف شده باید مساوی باشد. ساختار فدرال اداره کشور در تصویر زیر آورده شده است.

قوه قضائیه

نظام قضایی بر پایه حقوق مدنی است و از مجموعه قوانین ناپلئونی سرچشمه می‌گیرد. دادگاه استان یک رده از دادگاه فرجام خواهی که نهادی بر پایه دادگاه فرجام خواهی فرانسوی است پایین‌تر است.

دادرسی اساسی

دادرسی اساسی در بلژیک متمرکز و توسط دیوان قانون اساسی برای تضمین برتری قانون اساسی پیش بینی شده است. مطالعه بیشتر

کمیسیون  انتخابات

بلژیک از معدود کشورهایی است که رأی دادن در آن اجباری است و بالاترین آمار رای‌گیری در جهان را بخود اختصاص داده است.


قوه موسس و قانون

معرفی کتاب قوه موسس و قانون

قوه موسس قدرتی است که قوانین اساسی جدید را ایجاد می‌کند. در طول انقلابهای سیاسی یه طور مکرر اعمال می شود و از لحاظ تاریخی با غیرعادی بودن و نقض نظم قانونی موجود همراه بوده است. این کتاب رابطه بین قوه موسس و قانون را بررسی کرده است و موقعیت قوه موسس را در تاریخ اساسی گرایی، با تمرکز بر پیامدهای قانونی و نهادی که نظریه پردازان، سیاستمداران و قضات با آن درگیر بوده‌اند را در نظر گرفته است.

این کتاب به طور گسترده به بحث و گفتگو در مورد قوای موسس می‌پردازد  و بینش هایی را ارائه می دهد که فراتر از ادبیات ثانویه موجود است.

تفسیرهای جدیدی از آثار مهم و کمتر شناخته شده در نظریه اساسی گرایی قرن نوزدهم و بیستم ارائه می دهد ، که هم مورد علاقه خوانندگان جدید است و هم کسانی که قبلاً با این متون آشنا شده‌اند به آن علاقه دارند. این کتاب منابع جدیدی از مطالب را در اختیار خوانندگان انگلیسی قرار می دهد.

این کتاب همچنین تعدادی از وقایع تاریخی و معاصر ساختن قانون اساسی را که قبلاً در مباحث اساسی گرایی انگلستان و آمریکا وجود نداشته را مورد بررسی قرار می‌دهد.

نویسنده 

Joel Colón-Ríos

فهرست مطالب

1) معرفی

2) بازگشت به روسو

3)‌ Sieyès via Rousseau

4) میان قانون و انقلاب

5) از ملل موسس

 6) هویت و محدودیت های موضوع موسس

 7)  رد قوه موسس

8) قانون اساسی مادی

9) حاکمیت و دیکتاتوری

10) مردم حقوقی

 11) نتیجه گیری


روز قانون اساسی کره

17 جولای 1948 [26 تیر 1327] برابر است با روز قانون اساسی جمهوری کره؛ پس از تشکیل مجلس موسسان در آوریل 1948، تدوین قانون اساسی به سرعت انجام شد و قانون اساسی در 17 ژوئیه 1948 برابر با 26 تیر 1327 اجرایی گردید.

پیشینه و اولین قانون اساسی

از زمان تصویب اولین قانون اساسی کره در سال 1948 تا سال 1987، قانون اساسی نه بار اصلاح و شش جمهوری تأسیس شد. کره جنوبی قانون اساسی دمکراتیک خود را در 29 اکتبر 1987 [هفتم آبان 1366] تصویب کرد.


ساختار کلی

قانون اساسی کره جنوبی، با مقدمه‌ای کوتاه در ده فصل و یکصد و سی اصل تنظیم شده است که متممی با شش اصل نیز آن را همراهی می‌کند. 

سلسله مراتب حقوقی و قانونی در کره جنوبی به شکل زیر ترسیم شده است.

قوه مجریه

رئیس جمهور کره جنوبی همزمان رئیس کشور و رئیس دولت است. او همچنین فرمانده کل نیروهای مسلح است. در قانون اساسی و اصلاحیه مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آن در سال ۱۹۸۷، انتخاب رئیس‌جمهور باید از طریق رأی مستقیم و مردم انجام شود که به شانزده سال انتخاب غیر مستقیم رئیس‌جمهور در دو حکومت پیش از آن پایان داد. هم اکنون، رئیس‌جمهور کره جنوبی با رأی مستقیم مردم برای یک دوره ۵ ساله انتخاب می‌شود و قابلیت انتخاب شدن در دوره بعدی را ندارد.

شیوه و تعداد بازنگری

قانون اساسی کره از زمان اولین تصویب خود تا سال 1987 نه مرتبه بصورت جزئی و همچنین کلی بازنگری و بروزرسانی شده است. 

amendment

date

amendment range

1st

1948.7.17

established

2nd

1952.7.7

partial

3rd

1954.11.29

partial

4th

1960.6.15

partial

5th

1960.11.29

partial

6th

1962.12.26

whole

7th

1969.10.21

partial

8th

1972.12.27

whole

9th

1980.10.27

whole

10th

1987.10.29

whole

 

روز قانون اساسی فنلاند

هفدهم جولای 1919 [25 تیر 1298] روز قانون اساسی جمهوری فنلاند سالروز تصویب قانون اساسی جمهوری فنلاند و است. این قانون ماه قبل در مجلس قانون اساسی فنلاند تصویب شده بود. 

دو سال پیشتر فنلاند استقلال خود از روسیه را در ششم دسامبر [15 آذر 1296] بدست آورد که سالگرد آن نیز هر ساله گرامی داشته می شود. جمهوری فنلاند اولین کشور در اروپا و دومین در جهان است که در آن زنها از حق رای برخوردار شدنداین قانون اساسی راه را برای ایجاد جامعه و کشور فنلاند به عنوان کشور با استاندارد بالای حاکمیت قانون کمک کرده‌اند.

پیشینه و اولین قانون اساسی

پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۱۷، اولین قانون اساسی فنلاند در سال ۱۹۱۹ به تصویب رسید. قانون اساسی فعلی فنلاند اما در یکم مارس ۲۰۰۰ به تصویب رسیده است. فنلاند برای سالیان بسیار بخشی از سوئد بود و پس از آن در دوره‌ای تبدیل به یک دوک‌نشین بزرگ خودگردان در امپراتوری روسیه شد که تا انقلاب روسیه ادامه یافت. اولین پایه های قانون اساسی فنلاند در دوره حکمرانی سوئد و روسیه بر این کشور گذاشته شد. تا سال 1919 قانون اساسی و اداره فنلاند مبتنی بر قانون اساسی 1772 و قانون اتحادیه و امنیت 1789 بود که مربوط به دوره حکمرانی سوئد بوده است. مهمترین مفاد قانون اساسی فنلاند در دوره دوران استقلال گرایی از روسیه با مصوبات 1863 و 1906مجلس شکل گرفته است.

نهضت روسی‌سازی فنلاند توسط تزار نیکلای دوم از اواخر قرن نوزدهم نهضت منجر به مقاومت شدید فنلاندی‌ها و اعتصابات عمومی گردید و در سال ۱۹۰۱ مردم فنلاند دارای مجلس قانونگذاری و حق رأی شدند. با روی کار آمدن مجلس بلشویک‌ها در روسیه در ۱۹۱۷، همان مجلس، استقلال فنلاند را اعلام کرد.

سنت های دمکراتیک فنلاند، حق رای عمومی و برابر در سال 1906 به تصویب رسید و مجلس (تک مجلسی) که در سال 1907 تشکیل گردید و به تدریج تصمیم گیری از طریق دولت محلی و بهبود حقوق اساسی شهروندان همگی راه را برای تصویب 1919 فراهم کردند. پدر قانون اساسی،‌ سیاست‌مدار، استاد دانشگاه و وکیل اهل فنلاند با نام کارلو یوهو استالبرگ است.

 فنلاند ابتدا به استقرار نظام سلطنتی نزدیک شده بود و در سال ۱۹۱۸ شاهزاده آلمانی به عنوان پادشاه فنلاند انتخاب گردید؛ اما به علت جنگ جهانی دوم هرگز موفق نشد پا به خاک فنلاند بگذارد؛ پس از آن، طی انجام یک همه‌پرسی  اکثر مردم فنلاند به نظام جمهوری رأی دادند. در قانون اساسی اما همچنان ویژگی‌های بسیاری از نظام سلطنتی باقی مانده است.

مشخصات

فنلاند در زبان فنلاندی سوئومی (Suomi) نامیده می‌شود. واژه فنلاند که در فارسی به کار می‌رود از نام فرانسوی آن کشور گرفته شده‌است. نظام حقوق اساسی فنلاند، جمهورى پارلمانى  بر اساس اصول دمکراتیک و همچنین تک مجلسی است که در آن رئیس جمهور رئیس کشور است و نخست وزیر رئیس دولت محسوب می شود که ماموریت اداره هیأت دولت را بر عهده دارد. از میان کشورهای سرزمین‌های نوردیک، دو کشور ایسلند و فنلاند دارای سیستم حکومت جمهوری و مابقی دارای پادشاهی مشروطه هستند.

ساختار کلی

قانون اساسی بدون مقدمه، دارای سیزده فصل و 131 بخش (اصل) است.

حقوق و آزادی‌های فردی

اصل دوم قانون اساسی فنلاند مقرر می دارد:

در فنلاند حاکمیت از آن مردم است و مجلس به هنگام تشکیل جلسه رسمی نماینده ایشان است.

اصل 6: برابری

همه در برابر قانون برابرند.

نسبت به هیچ‌کس نمی‌توان بدون دلیل موجه و به عللی همچون جنسیت، سن، اصلیت، زبان، مذهب، محکومیت، عقیده، وضعیت سلامت، وضعیت معلولیت و دیگر مواردی که به شخص وی اشاره دارند، رفتاری متفاوت ابراز داشت.

با کودکان بایستی به تساوی رفتار شود و به تناسب رشد شخصی امکان تاثیرگذاری در امور مرتبط به خود به آنان داده شود.

تساوی جنسیتی در فعالیت‌های اجتماعی و کاری بایستی ترویج داده شود علی الخصوص در تعیین میزان حقوق پرداختی و دیگر موارد استخدامی باستی تساوی جنسیتی لحاظ شود.

زبان و مذهب رسمی

در اصل هفدهم، قانون اساسی هر دو زبان فنلاندی و سوئدی را زبان رسمی اعلام می کند و مقرر می دارد که نیازهای فرهنگی و اقتصادی شهروندان سوئدی زبان و فنلاندی زبان باید به نحو برابر تامین شود.

قانون اساسی همچنین مقرر کرده است که حق افراد برای استفاده از زبان خود، چه فنلاندی و چه سوئدی، در دادگاه‌ها یا مقابل مسئولین و دریافت اسناد رسمی بدان زبان بایستی تضمین گردد.

مقامات دولتی بایستی به تساوی نیازهای فرهنگی و اجتماعی جوامع فنلاندی زبان و سوئدی زبان کشور را پاسخگو باشند.

سامی‌ها، روماها و دیگر گروه‌های بومی، حق حفاظت و توسعه زبان و فرهنگ خود را دارند. مقررات مربوط به حقوق سامیان جهت استفاده از زبان خود در برابر مقامات، توسط قانون معین خواهد شد.

حق افراد برای استفاده از زبان اشاره و یا حق افرادی که به علت معلولیت به مترجم یا مفسر نیاز دارند بایستی توسط قانون تضمین شود.

حقوق اقلیت‌ها و مذاهب

مطابق قانون اساسی، هر شهروندی حق انتشار مطالب چاپی را دارد. روزنامه‌ها را بخش خصوصی اداره می‌کنند و تأثیر زیادی در آرای سیاسی دارد.

قوه مقننه

مجلس در فنلاند در راس امور قرار دارد و  مهم‌ترین نهاد سیاسی  کشور و تنها مرجع قانون‌گذاری کشور است. برای مثال رئیس‌ کشور به عنوان عالی ترین مقام سیاسی در حالی که دارای اختیارات فراوان و حتی در مواردی بیشتر از برخی پادشاهان است، این قدرت را ندارد که از اجراء قوانین مصوب مجلس جلوگیری نماید. مجلس فنلاند ۲۰۰ کرسی دارد که نمایندگان آن برای دوره‌ای چهار ساله انتخاب می‌شوند. دولت منتصب رئیس‌جمهور باید رأی اعتماد خود را از مجلس کسب نماید.

کلیه مصوبات برای لازم الاجرا شدن باید به تصویب رئیس جمهور برسند و در صورت عدم تایید او، مجلس آن طرح یا لایحه را در نشست بعدی بدون تغییر مجددا تصویب کند که در این صورت تبدیل به قانون لازم الاجرا خواهد شد.

ابتکار پیشنهاد قانون از طرف هریک از نمایندگان مجلس و یا از طرف رئیس جمهور وجود دارد. 

جلسه علنی واضح ترین کارکرد این نهاد است و کارهای کمتر علنی در کمیته ها صورت می گیرد. مجلس دارای 14 کمیته تخصصی دائمی ویژه و یک کمیته اصلی است. کمیته های ویژه به بررسی لوایح دولتی، ابتکارات قانونی، گزارشات دولتی و سایر موضوعاتی می پردازند که در جلسه علنی مجلس مورد بررسی و تصمیم گیری قرار می گیرد. براساس قانون هر کمیته به موضوعاتی می پردازد که در حوزه مرتبط با وزارتخانه قرار دارد، مثل کمیته روابط خارجی که به امور روابط خارجی کشور (وزارتخانه های امور خارجه، توسعه و تجارت خارجی و امور نوردیک) توجه دارد. هر کمیته دارای 17 عضو اصلی و 9 عضو علی البدل هستند و نمایندگان می تواند در دو کمیته عضویت داشته باشند. رئیس مجلس و معاون وی حق عضویت در کمیته ها را ندارند. کمیته روابط خارجی فنلاند از فعالیت‌های بین‌المللی گسترده‌ای برخوردار است و معمولاً جوّ داخلی را جهت سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری مهیا می‌نماید.

مجلس نقش مهمی در تصویب برنامه های سیاست خارجی؛ امنیت و دفاعی کشور و نحوه اجرای آن دارد از این رو کمیته روابط خارجی موضوعات روابط بین المللی، کمیته عالی پارلمان روابط با اتحادیه اروپا و کمیته دفاعی نیز موضوعات مربوط به سیاست دفاعی را انجام می دهد.

ساختمان مجلس فنلاند در عکس زیر آمده است.

نخستین انتخابات مجلس در فنلاند در مارس 1907 برگزار گردیده است.

در اصل پنجاه و یکم قانون اساسی آمده است:

زبان فنلاندی یا سوئدی در پارلمان مورد استفاده خواهد بود. دولت و سایر مقامات بایستی اسناد مرتبط را به هر دو زبان سوئدی و فنلاندی به پارلمان ارائه نمایند. به همین ترتیب پاسخ پارلمان و ارتباطات، گزارش‌ها و بیانیه‌های کمیته‌ها و پیشنهادات کتبی سخنگوی شورا به هر دو زبان فنلاندی و سوئدی خواهد بود.

نمای داخلی مجلس جمهوری فنلاند:

قوه مجریه

رئیس‌جمهور، رئیس کشور و مسئول معرفی نخست‌وزیر به عنوان رئیس دولت است. رئیس کشور در فنلاند پیشتر هر شش سال یکبار توسط انجمن انتخاباتی برگزیده می‌شد. اعضای این انجمن ۳۰۰ نفر بودند که توسط مردم انتخاب می‌شدند. مطابق اصلاحات قانون اساسی مندرج در متمم قانون اساسی ژوئیه ۱۹۹۱ از سوی مجلس به تصویب رسید و از اکتبر همان سال به اجرا درآمد، مقرر گردید، رئیس جمهور مستقیماً با رأی مردم و تنها برای دو دوره انتخاب گردد. در این اصلاحات همچنین برخی از اختیارات رئیس جمهور کاسته شد و بر اختیارات نخست‌وزیر افزوده گردید. با این حال قدرت بسیار وی موجب گردید، تا مجددا با اصلاح قانون اساسی در سال 2011، بخشی از اختیارات رئیس جمهور به مجلس منتقل گردید و اختیارات او محدودتر شده است.

رئیس‌جمهور فنلاند می‌تواند مجلس را منحل کرده و برای انتخابات جدید تصمیم بگیرد. رئیس جمهور فرمانده کل قوا و نیروهای مسلح در زمان صلح است و مقامات ارشد کشور را منصوب می‌کند.  رئیس‌جمهور مسئولیت هدایت سیاست‌ خارجی کشور را بر عهده دارد.  او پس از شنیدن اظهارات و دیدگاه‌های احزاب در مجلس به انتخاب وزیران اقدام خواهد نمود. نخست وزیر، هیأت دولت را اداره می‌کند و ایشان باید از مجلس رأی اعتماد بگیرند. بر اساس اصلاحات قانون اساسی 1991، دولت موظف است به هنگام تشکیل یا به هنگام وقوع از هر گونه تغییرات سیاسی قابل توجهی، برنامه سیاسی خود را به مجلس تسلیم نماید و پس از گفتگو پیرامون بیانیه و برنامه سیاسی در مجلس، دولت باید رأی اعتماد بگیرد. همچنین انحلال مجلس از سوی رئیس‌جمهور تنها به ابتکار موجه نخست‌وزیر و پس از شنیدن توضیحات رئیس مجلس و نظرات احزاب صورت خواهد گرفت.

رئیس‌جمهور این قدرت را ندارد که از اجراء قوانینی که پارلمان وضع کرده جلوگیری نماید.

مطابق اصل یکصد و بیست و ششم قانون اساسی فنلاند، رئیس جمهور دبیر دائم دفتر رئیس جمهور جمهوری و روسای هیئت های دیپلماتیک فنلاند را در خارج از کشور منصوب می کند.

قانون اساسی رئیس جمهور را ملزم می کند که تصمیمات خود را در شورای کشور اتخاذ کند. این شورا در قدرت اجرایی با رئیس  جمهور شریک است. شورای کشور باید از رای اعتماد مجلس برخوردار باشد. نخست وزیر رئیس  شورای کشور است و در صورتی که رئیس جمهور قادر به انجام وظایف خود نباشد نخست وزیر یا معاون او این وظایف را انجام می دهد.

اداره هیأت دولت با نخست وزیر است که توسط حزب یا احزاب پیروز در انتخابات برگزیده شده و بعنوان نخست وزیر به رئیس‌جمهور معرفی می گردد. نخست‌وزیر نیز پس از انتخاب اعضای هیأت دولت آنها را به مجلس معرفی می نماید. نخست وزیر و کابینه‌اش باید بتوانند رای اعتماد نمایندگان را کسب نمایند.

براساس مقررات قانون اساسی فنلاند اجرای سیاست خارجی و امنیتی این کشور در تعامل بین رئیس جمهور و دولت صورت می گیرد. نخست وزیر مسئولیت امور اتحادیه اروپا را بر عهده دارد. اجرای سیاست خارجی و امنیتی به عهده وزرای امور خارحه، تجارت خارجی، توسعه بین المللی و دفاع سپرده شده است. همچنین وزیر کشور نیز موضوعات مربوط به امنیت داخلی را انجام می دهد. با توجه به عضویت در اتحادیه اروپا و افزایش فعالیت این کشور در این حوزه ضرورت تعامل بین اعضای دولت نیز بیشتر شده است.

قوه قضائیه

قوه قضائیه فنلاند مستقل از قوای دیگر می‌باشد و از نهادهای وزارت دادگستری، دیوان‌عالی و دیوان‌عالی اداری تشکیل شده است.

رئیس قوه قضاییه توسط رئیس جمهور به صورت مادام‌العمر منصوب می شود که عالیترین مقام حقوقی و دادستان کل کشور است. حضور او در جلسات شوراب کشور برای اطمینان از مشروعیت اقدامات وزیران و رئیس جمهور لازم است.

نظام دادگستری شامل دادگاه‌های عمومی جهت دادرسی شکایات و جرائم و نیز دیوان‌عالی به عنوان عالی‌ترین مرجع قضائی نظارت بر پایبندی قضات بر قانون، رفتار مجرمان قضایی و مقامات انتظامی می‌باشد.

دیوان‌عالی فنلاند مرکب از رئیس و تعدادی دادستان می‌باشد. آن دسته از موضوعات قضائی که برطبق مواد خاص باید باز سوی دیوان‌عالی عمل گردد از قبل توسط وزارت دادگستری تهیه شده و جهت اجراء به دیوان‌عالی تسلیم می‌گردد. دیوان عالی مرجع فرجام خواهی و نظارت بر دادگاهها است. دیوان در زمینه وضع قانون نظرات مشورتی به دولت ارائه می دهد و به ابتکار خود به رئیس جمهور پیشنهاد می کند که قانون تغییر یابد و علاوه بر اینها به اتهامات  خیانت علیه رئیس  جمهور رسیدگی می کند. این دیوان مرکب از رئیس و تعدادی دادستان می‌باشد. آن دسته از موضوعات اداره قضائی که مطابق مواد خاص باید باز سوی دیوان‌عالی عمل گردد از قبل توسط وزارت دادگستری تهیه شده و جهت اجراء به دیوان‌عالی تسلیم می‌گردد.

دیوان عالی اداری بر بعضی بخشهای نظام قضایی به مربوط به امور اداری است نظارت می کند و از صلاحیت‌های مشابه دیوان عالی در امور مربوط به خود برخوردار است. این دیوان رئیس و تعدادی دادستان ذی‌ربط می‌باشد. در صورت نیاز به تغییر قوانین قضائی یا نیاز به اصلاح و متمّم قوانین، دیوان‌عالی و دیوان‌عالی اداری مشترکاً پیشنهادهای مربوط را تسلیم رئیس‌جمهور نموده تا مقدمات قانون‌گذاری آن فراهم گردد.

در صورت نیاز به تغییر قوانین قضائی یا نیاز به اصلاح و متمّم قوانین، دیوان‌عالی و دیوان‌عالی اداری مشترکاً پیشنهادهای مربوط را تسلیم رئیس‌جمهور نموده تا مقدمات قانون‌گذاری آن فراهم گردد.

دادرسی اساسی

دادرسی اساسی در جمهوری فنلاند از طریق  کمیسیون حقوق اساسی و همچنین پیشنهاد برای تغییر قانون که توسط دیوان عالی یا دیوان عالی اداری به رئیس جمهور داده می شود بصورت غیر متمرکز صورت می‌گیرد.

کمیسیون  انتخابات

سن رأی دهی در فنلاند ۱۸ سالگی است و رأی دادن حق عمومی است.

شیوه و تعداد همه پرسی


·        1931 Finnish prohibition referendum

·        1994 Finnish European Union membership referendum


شیوه و تعداد بازنگری

بازنگری در قانون اساسی به دو طریق انجام می‌شود، در روش اول پیشنهاد بازنگری قانون اساسی باید به تایید پنج ششم نمایندگان برسد. در روش دوم، پیشنهاد بازنگری در دو دوره قانونگذاری متوالی به تایید دو سوم نمایندگان برسد.


تازه های بین المللی حقوق اساسی 20 خرداد 1399

1) رئیس دولت به دلیل ایجاد شغل ساختگی برای همسرش محکوم شد.

رئیس دولت و‌ همسرش به دلیل سواستفاده‌از موقعیت، ایجاد شغل ساختگی و‌ دریافت حقوق از این محل محکوم به حبس، بازپرداخت حقوق دریافت شده بهمراه جریمه و‌ همچنین انفصال از مناصب دولتی شدند. دادگاه کیفری جمهوری فرانسه فرانسوا فیون، نخست وزیر پیشین این کشور را به اتهام "ایجاد شغل کاذب" برای اعضای خانواده به پنج سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم کرد.

فرانسوا فیون، از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۱۲ نخست وزیر و رئیس هیأت وزیران جمهوری فرانسه بود. او متهم بود که با ایجاد شغل کاذب، برای همسرش مبلغ یک میلیون و ۳۰۰ هزار دلار برای شغلی دروغین حقوق دریافت کرده است. همسر فرانسوا فیون تحت عنوان دستیار پارلمانی نیز برای سال‌ها از این محل حقوق دولتی دریافت کرده بود، به همین دلیل او هم به سه سال حبس تعلیقی محکوم شده است.

فیون که ۶۶ سال دارد، عالی ترین مقام رسمی تاریخ فرانسه است که از زمان آغاز جمهوری پنجم در این کشور در سال ۱۹۵۸،  به تحمل حبس محکوم می‌شود. رئیس دولت پیشین و همسرش همچنین به پرداخت ۴۲۳ هزار دلار جریمه و همچنین بازگرداندن ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به صندوق مجلس فرانسه محکوم شده‌اند؛ فرانسوا فیون همچنین به ۱۰ سال انفصال از هرگونه سمت دولتی محکوم شده است.

این زوج به پرداخت ۴۲۳ هزار دلار جریمه و همچنین بازگرداندن ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار به صندوق مجلس فرانسه محکوم شده‌اند؛ جایی که به پنلوپه فیون از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۱۳ حقوق پرداخت کرده بود. فرانسوا فیون همچنین به ۱۰ سال انفصال از هرگونه سمت دولتی محکوم شده است.

2) نمونه فرمان ریاست جمهوری اسلامی افغانستان (پیوست)

رئیس جمهور عالیترین مقام سیاسی جمهوری اسلامی افغانستان است، به مناسبت صدور فرمان جدید وی، در زیر برخی از واظیف و اختیارات اجرایی، قانون‌گذاری و قضایی آورده شده است:

مراقبت از اجرای قانون اساسی.

تعیین خطوط اساسی سیاست کشور به تصویب شورای ملی.

فرماندهی کل نیروهای مسلح.

اتخاذ تصمیم در حالت دفاع از تمامیت ارضی و حفظ استقلال.

اعلان حالت اضطرار و پایان آن به تأیید شورای ملی

تعیین، عزل و قبول استعفاء وزرا، دادستان کل (لوی ثارنوالی)، رئیس بانکمرکزی، رئیس امنیت ملی،...

تعیین، تقاعد، قبول استعفا و عزل قضات، درجه داران نیروهایمسلح، پلیس و امنیت ملی...

تعیین سفیران و نمایندگان افغانستان در دولت‌های خارجی و ادارات بین‌المللی.

قبول اعتمادنامه‌های سفیران کشورهای خارجی.

اعطای مدال، نشان و القاب افتخاری مطابق قانون.

3) اصلاح قانون انتخابات و تشکیل سنا تصویب شد.

جمهوری عربی مصر، قانون اداره انتخابات و تاسیس مجلس سنا را تصویب کرد.

4) رئیس کشور از امضای بازنگری قانون اساسی خودداری کرد.

رئیس جمهوری ارمنستان از امضای اصلاحات تصویب شده قانون اساسی خودداری کرد.

در بازنگری‌ و بروزرسانی قانون اساسی ارمنستان ساختار دیوان قانون اساسی، بویژه سن بازنشستگی قضات دیوان اصلاح شده است.

5) لایحه اصلاح قانون اساسی و در نتیجه قانون انتخابات به تصویب رسید.

گرجستان لایحه اصلاح قانون اساسی راجع به مقررات نظام انتخاباتی را به تصویب رساند. سالومه زورابیویشویلی رئیس جمهور و رئیس کشور گرجستان، نیز قانون اصلاح نظام انتخاباتی را امضا کرده است. در نتیجه تصویب و اجرایی شدن این قانون، انتخابات مجلس آینده طبق مقررات جدید برگزار می شود. مجلس گرجستان لایحه اصلاحات قانون اساسی را برای تغییر نسبت قانونگذاران قابل انتخاب از طریق یک سیستم متناسب و رأی اکثریت از 77-73 به ترتیب به 120 تا 30 تغییر تصویب کرد.

6)  ممنوعیت بودجه برای مدارس مذهبی مخالف قانون اساسی است.

دیوان عالی ایالات متحده آمریکا حکم داد که ایالتها نمی توانند بودجه عمومی برای مدارس مذهبی را ممنوع کنند.

7) آزادی جابجایی نامحدود نیست.

دیوان قانون اساسی جمهوری کاستاریکا آزادی جابجایی اشخاص را نامحدود ندانست.

8)  دولت ایالتی نوردراین وستفالن آلمان NRW از برنامه خود برای دریافت شهریه از دانشجویانی که از کشورهای غیرعضو در اتحادیه اروپا می‌آیند، منصرف شد. در صورت تصویب این طرح دانشجویان مجبور به پرداخت ۱۵۰۰ یورو برای هر ترم بودند.

دانشجویان خارجی که از کشورهای غیر عضو در اتحادیه اروپا می‌آیند، در آینده برای تحصیل در مراکز آموزش عالی ایالت نوردراین‌وستفالن آلمان (NRW) مجبور به پرداخت شهریه نیستند. پس از بررسی‌های دوساله، برنامه‌ دولت ایالتی نوردراین‌وستفالن (ائتلافی از احزاب دموکرات مسیحی و دموکرات‌های آزاد) به منظور تعیین شهریه برای دانشجویان خارجی، حالا از دور خارج شددر عوض بر پایه خبری که از سوی وزارت علوم ایالت نوردراین‌وستفالن روز چهارشنبه (۲۷ نوامبر) منتشر شده است، مراکز آموزش عالی این ایالت از سال ۲۰۲۱، کمکی ۵۰ میلیون یورویی برای استخدام کادر آموزشی بیشتر، پرفسور و دستیاران علمی دریافت می‌کنند.

در ایالت BW دانشجویان خارجی از کشورهای غیرعضو در اتحادیه اروپا، باید برای تحصیل در هر ترم در مراکز آموزش عالی، ۱۵۰۰ یورو بپردازند. در ایالت نوردراین‌وستفالن اما قرار بر بررسی همه‌جانبه طرح گرفته شد و قرار شد تجربه ایالت بادن‌ووتمبرگ در این باره به دقت بررسی شود. بر پایه گزارش‌های منتشرشده، نتایج بررسی‌ها نشان داد که از یک سو هزینه‌های به وجودآمده به دلیل افزایش بروکراسی، درآمدی را که انتظار می‌رفت از دریافت شهریه، به دست بیاید، کاهش داده و از سوی دیگر تنها نیمی از تمامی دانشجویانی که مشمول پرداخت شهریه بوده‌اند، در عمل این شهریه را پرداخت کرده‌اند. دسته دیگر مشمول معافیت‌های گوناگون شده‌اند. به این ترتیب و پس از بررسی‌ها، دولت ایالتی نوردراین وستفالن به این نتیجه رسیده است که از دانشجویان خارجی شهریه دریافت نکند. این تصمیم با استقبال حزب سوسیال دموکرات که در این ایالت در اپوزیسیون است، روبرو شده است. یکی از سیاستمداران این حزب گفته است که دریافت شهریه برای دانشجویان خارجی غیر از اتحادیه اروپا از نظر "اجتماعی ناعادلانه" است و "در عمل به افزایش درآمد مراکز آموزش عالی هم منجر نمی‌شود."

9) شورای حکومتی جمهوری فرانسه تصمیم دولت این کشور برای افزایش شهریه دانشجویان خارجی در دانشگاه ها را تائید کرد.

دولت فرانسه در ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ میلادی (آبان/آذر سال ۱۳۹۷ شمسی) تصمیم گرفت که هزینه ثبت نام در دانشگاه های این کشور برای دانشجویان اهل کشورهای خارج از اتحادیه اروپا را افزایش دهد. بنا به این تصمیم هزینه ثبت نام در دوره کارشناسی برای این دسته از دانشجویان ۲۷۷۰ یورو و برای متقاضیان ثبت نام در دوره کارشناسی ارشد ۳۷۷۰ یورو تعیین شده بود.

این در حالی است که دانشجویان اهل کشورهای عضو اتحادیه اروپا همچنان مانند دانشجویان فرانسوی تنها ۱۷۰ و ۲۴۳ یورو برای ثبت نام در دانشگاه های فرانسه خواهند پرداخت. بسیاری از گروه های مدافع حقوق دانشجویان از جمله اتحادیه ملی دانشجویان فرانسه از شورای حکومتی این کشور خواسته بودند که در تصمیم دولت ادوارد فیلیپ، نخست وزیر فرانسه تجدیدنظر کند. شورای حکومتی فرانسه بازوی حقوقی دولت این کشور محسوب می شود و دولت برای تهیه لوایح خود موظف به مشورت با این شورا است. شورای حکومتی فرانسه علاوه بر این عالی ترین نهاد قضایی در حوزه تصمیمات اداری است. از این نظر این نهاد را می توان معادل دیوان عدالت اداری در دیگر کشورها دانست.

شورای حکومتی فرانسه میانگین هزینه سالانه تحصیل در دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا را ۱۰ هزار و ۲۱۰ یورو تخمین زده است. اکثر دانشگاه های فرانسه برای سال تحصیلی ۲۰۲۰-۲۰۱۹ شهریه ها را برای دانشجویان اهل کشورهای خارج از اتحادیه اروپا افزایش نداده بودند.

ملانی لوس، رئیس اتحادیه ملی دانشجویان فرانسه در واکنش به تصمیم شورای حکومتی این کشور از دانشگاه ها خواست تا از این تصمیم سرپیچی کنند.

اجرای نرخ شهریه جدید برای دانشجویان اهل کشورهای خارج از اتحادیه اروپا به این معنی خواهد بود که به عنوان مثال دانشجویان ایرانی با توجه به نرخ کنونی هر یورو ۲۳ هزار تومان، باید برای تحصیل در دوره کارشناسی در فرانسه سالانه حدود ۶۴ میلیون تومان پرداخت کنند.

روز قانون اساسی پالائو

نهم جولای 1980 [18 تیر 1359] برابر است با روز تصویب قانون اساسی جمهوری پالائو، کشوری جزیره‌ای در اقیانوس آرام در قاره اقیانوسیه است. این قانون از یکم ژانویه 1981 برابر با 11 دی 1359 به اجرا درآمده است. پیش از این، پالائو تحت حاکمیت پادشاهی اسپانیا، آلمان‌ها، ژاپنی‌ها و آمریکایی‌ها قرار داشته و سرانجام در سال ۱۹۹۴ پس از امضای موافقت نامه ای با ایالات متحده آمریکا به استقلال کامل رسیده است. پالائو با اندونزی، فیلیپین، و ایالات فدرال میکرونزی مرز آبی دارد اما بدلایل فرهنگی و زبانی از پیوستن به مجموعه دولت های فدرال میکرونزی خودداری کرده و قانون اساسی آن اولین نوع در جهان است که ممنوعیت هرگونه فعالیت سلاح های هسته ای را تصویب کرده است.

روز قانون اساسی استرالیا

نهم جولای 1900 [18 تیر 1279] شش سال پیشتر از تصویب اولین قانون اساسی ایران برابر است با سالروز تصویب قانون تشکیل کشور مشترک‌المنافع استرالیا توسط مجلس بریتانیا که پس از همه پرسی هایی در مستعمرات و کلونی‌های استرالیا در سالهای ۱۸۹۸۱۹۰۰، به تصویب رسید و سپس در اول ژانویه ١٩٠١ به مرحله اجرا در آمد. این قانون به «گواهی تولد یک ملت» مشهور است.


پیشینه و اولین قانون اساسی

قانون اساسی سیستمی فدرال را مشخص می کند که شامل یک دولت همسود و ملی و شش دولت ایالتی می باشد. اولین قانون اساسی مشترک‌المنافع استرالیا مصوب ۱۹۰۰ است که از آن زمان تاکنون به کار خود ادامه داده است.

مشخصات

حکومت ها در هر دو سطح فدرال و ایالتی دارای سه قوه هستند و بیشتر مشخصات آن برپایه نظام وستمینستر است، که از اسم قصر وستمینستر مقر مجلس انگلیس گرفته شده است.

در این سیستم یک رئیس کشور که رئیس دولت نیست و یک دولت اجرایی که منتخب مجلس است و مستقیما جوابگو به آن می باشد، حکومت و دولت را اداره می‌کنند. نظام قضایی مستقل از قانونگذاری است و قانونگذاری بصورت دومجلسی است.

قانون اساسی استرالیا با مقدمه‌ای کوتاه مجموعه قوانین عالی شامل یک مقدمه و هشت فصل است که دولت  استرالیا تحت آن فعالیت می‌کند.  مقدمه از نه قید تشکیل شده و  قید نهم قانون اساسی را تشکیل می دهد.

قیود نه گانه مقدمه عبارتند از:

1) عنوان کوتاه برای قانون  مزبور

2) تعمیم مقررات قانون فوق به جانشینان ملکه بریتانیا

3) اعلام وجود نظام فدرال استرالیا

4) زمان اجرای قانون مزبور

5) اجرای قوانین مصوب دولت فدرال و دولتهای ایالتی به موجب قانون اساسی استرالیا

6) تعاریف اصطلاحات

7) لغو قانون 1885 میلادی شورای فدرال

8) به کار بردن مرزهای مستعمراتی

9) قانون اساسی

قانون اساسی رابطه دولت فدرال را با دولتهای ایالتی در هریک از استان‌های و سرزمین‌های این کشور و حدود اختیارات و وظایف هریک را مشخص می‌کند. به طور کلی هر فصلی از قانون اساسی دارای عنوان و شماره است که به آن "قسمت" گفته می شود.

قانون اساسی دارای ۱۲۸ قسمت می باشد. قسمت127 در اصلاحیه 1967میلادی حذف شد).

اصول هشت گانه قانون اساسی استرالیا عبارتند از:

1) مجالس  قانون گذاری( فدرال)

2) دولت اجرایی( فدرال)

3) قوه قضائیه(فدرال)

4) امور مالی و تجاری

5)‌ دولتهای ایالتی

6) دولتهای ایالتی جدید

7) مسائل متفرقه

8) تغییر در قانون اساسی

ساختار کلی

قانون اساسی با پذیرش نظریه تفکیک قوا، قوای مقننه، مجریه و قضائیه در سه فصل پیاپی طراحی و مشخص شده‌اند. پایتخت استرالیا،‌ کانبرا شهری است که در آن مجلس و دفتر فرماندار کل قرار دارد. فرماندار کل، نمایندگی پادشاه/ملکه بریتانیا، در قوای مقننه و مجریه در استرالیا را بر عهده دارد. نخست‌وزیر منتخب در کنار دولت و مجلس اداره کشور را در دست دارند.

دولت های ایالتی

دولت های ایالتی دارای قوانین اساسی خود میباشند و در تصویب و اجرای قوانین به صورت مستقل اما در حوزه و هماهنگی با قانون اساسی عمل می‌نمایند. مجالس ایالتی فرماندار خود را برای اجرای قوانین انتخاب میکند و مسئولیت های آن را معین میکند. براساس اصل یکصد و هشتم قانون اساسی استرالیا قوانین دولت‌های ایالتی در مواردی که تحت صلاحیت قانون گذاری فدرال باشد تا زمانی که این مجلس قوانینی را در آن موارد وضع نکرده است، دارای اعتبار میباشند.

حقوق و آزادی‌های فردی

قوه مقننه

مجلس استرالیا که قوانین کشوری را وضع می کند، از دو مجلس یا "خانه" تشکیل شده است، 

مجلس نمایندگان، حداکثر دوره مجلس نمایندگان سه سال است.

 و مجلس سنا، حداکثر دوره سنا شش سال است. 

 اعضای هر دو مجلس مستقیما از طرف مردم در  انتخابات فدرال انتخاب می شوند.

هر ایالتی پارلمان خودش را دارد، که نهاد تصمیم گیرنده مربوط به دولت ایالتی است.

قوه مجریه

استرالیا یک کشور مستقل است ولی رشته پیوند مشروطه را با الیزابت دوم ملکه بریتانیای کبیر که ملکه استرالیا هم هست حفظ می کند. ملکه فرماندار کل (governor general) را به عنوان نماینده خود در استرالیا بر اساس توصیه نخست وزیر منصوب می کند. فرماندار کل بنا به توصیه نخست وزیر، وزرا را منصوب می کند و برحسب عرف، تقریبا در تمام موارد تنها بر اساس توصیه های وزرا عمل می کند.

قوه قضائیه

سیستم حقوقی استرالیا بازتابی از مفاهیم بنیادی نظام نامه ای دادگستری و تساوی در برابر قانون است. نظام قضایی در استرالیا مسئول تفسیر و اعمال قوانین است. قضات در انجام دادن این مسئولیت مستقل از دولت عمل می کنند.

دیوان عالی استرالیا بالاترین دادگاه استیناف برای تمام اختلافات حقوقی است.

دادرسی اساسی

یکی از کارکردهای اصلی دیوان عالی تفسیر قانون اساسی استرالیا است. این دادگاه ممکن است تشخیص دهد که قانونی مغایر قانون اساسی است (یعنی ماورای قدرت پارلمانی) و در نتیجه آن قابل اعمال نمی باشد.


شیوه و تعداد بازنگری

قانون اساسی با تأیید رأی دهندگان در یک همه پرسی سراسری بازنگری می گردد. بازنگری باید با اکثریت دوگانه تصویب شود. اکثریت رأی دهندگان در سراسر کشور و همچنین اکثریت رأی دهندگان در اکثریت ایالت‌ها (حداقل چهار ایالت از شش ایالت). فقدان هر یک از این دو معیار به مفهوم رد اصلاحیه پیشنهادی است. در نتیجه در هر دو مورد در یک همه‌پرسی همزمان مشخص می گردد. در مواردی که بازنگری تاثیر مستقیم بر یک دولت ایالتی دارد(مانند تغییر محدوده های سرزمینی) باید اکثریت آراء را نیز در آن ایالت بدست آورد.


روز قانون اساسی ارمنستان

پنجم جولای 1995[14 تیر 1374]، برابر اس با روز تصویب قانون اساسی جمهوری ارمنستان، این قانون از طریق برگزاری همه پرسی تصویب گردید. با وجود اینکه ارمنستان در سال 1990 از اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال کرد، تدوین قانون اساسی آن مدت پنج سال زمان برد. آخرین نسخه از قانون اساسی ارمنستان مربوط به سال 2005 می باشد که در سال 2015 نیز از طریق برگزاری همه پرسی اصلاح و بروزرسانی شده است.

در بخشی از تحولات، انتخابات شورای عالی ارمنستان در اوایل بهار سال ۱۹۹۰ میلادی برگزار شد. این شورا اعلام نمود که با برگزاری همه‌پرسی در نظر دارد استقلال سیاسی ارمنستان را به رای مردم واگذار کند و اقدام به تصویب «سند استقلال» در ۲۳ اوت ۱۹۹۰ میلادی نمود. در همین راستا نهاد جدیدی با عنوان «ریاست جمهوری ارمنستان» تشکیل شد و رئیس‌جمهور با رأی مستقیم مردم به این مقام دست یافت. به فاصله کوتاهی پس از فروپاشی شوروی و برگزاری همه‌پرسی استقلال ارمنستان در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۱ میلادی، نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ۱۶ اکتبر ۱۹۹۱ میلادی برگزار شد. لازم به ذکر است، پس از فروپاشی شوروی اغلب کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نوعی از نظام ریاستی که در آن قدرت اجرایی و فرماندهی کل نیروهای مسلح قرار در دست رئیس کشور بود را اجرایی کردند.

جمهوری قرقیز(ستان) به عنوان ، نخستین کشور در 27 ژوئن 2010، ساختار سیاسی خود را از ریاستی به پارلمانی و ترکیب ریاستیپارلمانی تغییر داد. در ادامه این روند، جمهوری ارمنستان نیز با همه پرسی 6 دسامبر 2015، ساختار سیاسی خود را از ریاستی به پارلمانی تغییر داد.

پیشینه و اولین قانون اساسی

تاریخ اولین قانون اساسی ارمنستان به سال 1863 باز می گردد و پس از آن به ترتیب قوانین اساسی 1922, 1936, 1978و 1995 به تصویب رسیده‌اند.

مشخصات

قانون اساسی ۱۹۹۵، دارای ۱۱۷ اصل بود. این قانون در ۲۷ نوامبر ۲۰۰۵ بازنگری و بروزرسانی گردید و در حال حاضر قانون اساسی با مقدمه‌ای کوتاه، ضمن تاکید بر تعلق قدرت به مردم، و تاسیس جمهوری پارلمانی نهادهای اساسی کشور را از جمله در رئیس جمهوری، نخست وزیر و هیأت وزیران، یک مجلس قانونگذار، یک دستگاه قضایی و دیوان قانون اساسی و نظام چندحزبی تدوین و طراحی کرده است.

قانون اساسی دو نوع انتخابات در سطح ملی طراحی کرده است، یکی برای انتخاب رئیس‌جمهور برای یک دوره ۵ ساله و دیگری برای انتخابات نمایندگان مجلس ملی برای دوره چهار ساله. سیستم چند حزبی ارمنستان بگونه‌ای است که هیچ حزبی به تنهایی نمی‌تواند قدرت را در دست بگیرد و دولت باید ائتلافی باشد.

مقدمه کوتاه قانون اساسی 1995 ارمنستان اعلام می کرد: اعتقاد مردم ارمنستان به ارزش های جهانی است و این قانون جهت تامین آزادی، سعادت عمومی و هماهنگی مدنی نسلهای بعدی تنظیم شده است.

روز استقلال ونزوئلا- نکاتی از قانون اساسی ونزوئلا

پنجم جولای 1811 [13 تیر 1190] برابر است با روز استقلال ونزوئلا از استعمار پادشاهی اسپانیا و تشکیل جمهوری اول بولیوار در ادامه جنگ‌های استقلال، این دوران همزمان است با حکومت و ریاست فتحعلی شاه (با القاب قاآن افخم، نواب همایون، اولوالامر محترم، شاه شاهان، ابوالخواقین، بدرالسلاطین، شمس‌الملوک، سلطان یوز اوغلان، نواب اقدس، والا شهنشاه عالم) بر ممالک محروسه ایران که در نتیجه سیاست‌های خارجی و داخلی وی، علما و درباریان و سواستفاده‌های روسیه در انعقاد عهدنامه های ترکمنچای و گلستان علی رغم برخی رشادت‌ها، مناطق شمالی کشور بابت غرامت از ایران جدا شد.

در ونزوئلا اما، پس از آنکه پادشاهی اسپانیا در سال ۱۸۰۸ با تهاجم فرانسه به اسپانیا سرنگون شد و بدنبال جنبش‌های استقلال طلبانه در آمریکای لاتین، جنگ‌های استقلال ونزوئلا شدت یافت. اولین جنگ استقلال در ۱۹ آپریل ۱۸۱۰ بعد از تشکیل شورای عالی نظامی کاراکاس آغاز شد که موجب شد در پنجم جولای ۱۸۱۱ بسیاری از استان‌ها استقلال خود را اعلام کنند که در نتیجه آن جمهوری اول ونزوئلا در سال ۱۸۱۲ تشکیل گردید اما در نبرد ویکتوریا شکست خورد.

پس از آن نیز علی رغم اینکه سال ۱۸۱۳ سیمون بولیوار نبرد تحسین برانگیزی را برای آزاد سازی کل ونزوئلا و ایجاد جمهوری دوم به پیش برد ولی آن هم به دلایلی نتوانست دوام بیاورد. در نهایت اما سیمون بولیوار توانست با بهره‌گیری از تجارب پیشین، در سال‌های ۱۸۱۹ تا ۱۸۲۰، با نبرد دیگری پادشاهی اسپانیا را شکست دهد و قدم به قدم به استقلال دست پیدا کند. ونزوئلا در آغاز به همراه کلمبیا، پاناما و اکوادور  بخشی از کلمبیای بزرگ را تشکیل دادند ولی در سال ۱۸۳۰ ونزوئلا جدا شد و کشوری مستقل را تشکیل داد.

کنگره در ۵ ژوئیه ۱۸۱۱ استقلال ونزوئلا را اعلام کرد و جمهوری ونزوئلا تشکیل شد. جمهوری دوم بولیوار در سال‌های ۱۸۱۱ تا ۱۸۱۴ تشکیل گردید.

پیشینه و اولین قانون اساسی

از زمان استقلال در سال ۱۸۱۱ تاکنون، ونزوئلا بطور متوسط هر ده سال یکبار شاهد تغییر قانون اساسی بوده و تا کنون دو روند تدوین قانون اساسی و 23 قانون اساسی را تجربه کرده که مهمترین این تغییرات در قوانین اساسی 1811، 1830، 1864، 1936، 1947، 1961 و 1999 بوقوع پیوسته است. قانون اساسی کنونی، در سال 1999 به اجرا درآمده است. این قانون توسط قوه موسسی (شورای قانون اساسی) که با همه‌پرسی تشکیل شده به نگارش درآمده و جایگزین قانون اساسی ۱۹۶۱ شد.


مشخصات قانون اساسی ونزوئلا

قانون اساسی کنونی ونزوئلا از جهت اینکه تدوین آن، یک کودتا، انقلاب یا جنگ داخلی نبوده دارای اهمیت دوچندان است زیرا که هرچند که ایرادات و نواقص آن سبب بروز مشکلات آتی گردیده و نتوانسته موجب سعادت و خوشبختی مردم خود شود، اما از طریق انتخابات دمکراتیک هوگو چاوز در 6 دسامبر 1998، پایه گذاری گردیده است.

جانشین وی، آقای مادورو با تشکیل قوه موسس جدیدی قصد دارد با بازنگری در قانون اساسی «مردمی، شهروند مدار و کارگری» را جایگزین «قانون احزاب سیاسی» کند. به همین خاطر  قانون اساسی 1999 در سال ۲۰۱۷ توسط شورای قانون  اساسی جدید، معلق اعلام شد. 

ساختار کلی

قانون اساسی ۱۹۹۹ که جمهوری پنجم ونزوئلا را تشکیل می دهد با مقدمه‌ای کوتاه، دارای نه فصل که هرکدام نیز دارای بخش‌های جداگانه هستند و متشکل از ۳۵۰ اصل است که متن آن را به یکی از طولانی ترین قوانین اساسی جهان تبدیل کرده است. ونزوئلا پیشتر از الگوی جمهوری فدرال ریاستی تبعیت می کرد که قانون اساسی ۱۹۹۹ با الهام از اندیشه‌های سوسیالیستی و بولیواری تغییراتی در آن اعمال کرد. این قانون، با تقلیل قانونگذاری دو مجلسی به تک مجلسی، ریاست کشور و دولت را بطور همزمان در دست یک فرد قرار می دهد و همچنین اختیارات و قدرت‌های فراوانی را به او اعطا می کند. اندیشه‌های بولیواری همچنین در قانون اساسی به جای تاسیس سه قوه رایج و اِعمال تفکیک قوا، سبب تاسیس پنج قوه متفاوت شده است. این قوا عبارتند از:

v   قوه مجریه

v   قوه قانونگذاری

v   قوه قضاییه

v   قوه ناظر بر انتخابات

v   قوه شهروندان

قوه شهروندان متشکل از سه نهاد است، نهاد مدافع مردم یا آمبودزمان، دادستان کل و بازرس مالی کل. این قوه مسئولیت نظارت بر اجرای قوانین و رعایت اصول اداری را بر عهده دارد و در واقع شورایی از عالی ترین نهادهای ناظر است که از صلاحیت شکایت در دیوان عالی عدالت از جمله در موارد ادعایی خلاف قانون اساسی برخوردار است.

قوه ناظر بر انتخابات: قانون اساسی نظارت بر انتخابات را قوه ای مستقل در نظر گرفته است که بر تمامی اعمال مربوط به انتخابات ها و همه‌پرسی‌ها در همه سطوح حکومت نظارت می کند. اعضای قوای مزبور توسط مجلس ملی برای دوره ای هفت ساله انتخاب می شوند.

حقوق و آزادی‌های فردی

اندیشه های سوسیالیستی در بخش حقوق بنیادین قانون اساسی موجب توجه بیشتر به حقوق اجتماعی و اقتصادی شد.

ونزوئلا در سال ۱۸۶۳ مجازات اعدام را لغو کرد و از این جهت اولین کشوری محسوب می‌شود که مجازات سالب حیات را غیرقانونی اعلام کرده است.

مطابق اصل بیست و یکم، ضمن برابری اشخاص در برابر قانون، تمامی مردم به غیر از اشکال دیپلماتیک، شهروند خطاب می‌شوند.

زبان و مذهب رسمی

اصل نهم بیان می‌دارد، "زبان اسپانیایی زبان رسمی است. استفاده از زبانهای بومی نیز برای مردم بومی دارای وضعیت رسمی است و باید به عنوان بخشی از میراث فرهنگی ملت و بشریت در کل قلمرو جمهوری مورد احترام باشد."

حقوق اقلیت‌ها و مذاهب

مطابق اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی ونزوئلا:

" هر کس حق دارد آزادانه افکار، اندیشه ها یا عقیده‌های خود را به صورت کتبی و هر نوع بیان دیگری ابراز کند، و به این منظور از هر وسیله ارتباطی برای انتشار استفاده کند و هیچ سانسوری ایجاد نشود.

هرکسی که از این حق استفاده کند مسئولیت کامل آنچه بیان شده است را به عهده می گیرد. ناشناسی، جنگ تبلیغاتی، پیام‌های تبعیض‌آمیز و یا مواردی که موجب عدم تحمل مذهبی می شوند مجاز نمی‌ باشند. سانسور محدود کردن توانایی مقامات دولتی برای گزارش مسائلی که در قبال آنها مسئول هستند، ممنوع است"

قوه مقننه

قوه مقننه ونزوئلا پیشتر دومجلسی و متشکل از مجلس سنا و مجلس ملی بود اما قانون اساسی ۱۹۹۹ ترتیب فوق را تغییر داد و قانون‌گذاری تک مجلسی را برقرار کرد. مجلس ملی در حال حاضر دارای 167 کرسی برای دوره پنج ساله است و نمایندگان به طریق تناسبی انتخاب می شوند. سه تن از آن‌ها از میان افراد بومی انتخاب می‌شوند.

قوه مجریه

قوه مجریه متشکل از رئیس جمهور و هیأت دولت است. رئیس جمهور همزمان رئیس کشور و رئیس دولت محسوب می شود که مطابق قانون اساسی دارای اختیارات بسیار گسترده‌ای می‌باشد. رئیس‌جمهور در انتخابات بصورت مستقیم و برای دوره‌ای شش ساله انتخاب می شود. مطابق بازنگری‌های سال ۲۰۰۹ رئیس‌جمهور می تواند به طور متوالی و بدون محدودیت انتخاب گردد. رئیس جمهور با همکاری مجمع قانون‌گذاری وزرا را تعیین می‌کند.

اگر رئیس‌جمهور تشخیص دهد که قسمتی از قانون مغایر با قانون اساسی است می‌تواند از مجلس بخواهد آن قسمت‌ را مورد بازنگری قرار دهد، در صورتی که اکثریت نمایندگان مجلس با ایرادات مطرح شده مخالف باشند، ایرادات ملغی می‌شود.

قوه قضائیه

دیوان عالی عدالت عالی ترین مرجع قضایی ونزوئلاست. دیوان دارای ۳۲ قاضی است که مجلس ملی برای دوره‌های ۱۲ ساله و با نصاب رای دو سوم آنها را منصوب می‌کند. دیوان شش شعبه تخصصی دارد که یکی از آنها مختص به قانون اساسی و دادرسی است.

دادرسی اساسی

دادرسی اساسی در ونزوئلا توسط شعبه تخصصی از دیوان عالی عدالت ونزوئلا صورت می پذیرد. برای مثال، قوه شهروندان می تواند درخواست بررسی مطابق قوانین با قانون اساسی را در دیوان عالی عدالت مطرح کند. در طریق دیگر رئیس جمهور می تواند از مجلس درخواست کند قسمتی از قانون را که مغایر با قانون اساسی تشخیص داده است مورد بازنگری قرار گیرد، در صورتی که اکثریت نمایندگان مجلس با ایرادات مطرح شده مخالف باشند، ایرادات ملغی می‌شود.

کمیسیون انتخابات

قانون اساسی، با تاسیس قوه ناظر بر انتخابات، نظارت بر انتخابات را امری مستقل در نظر گرفته است که بر تمامی اعمال مربوط به انتخابات ها و همه‌پرسی در همه سطوح حکومت نظارت می کند. اعضای قوه ناظر برای دوره‌ای هفت ساله توسط مجلس ملی انتخاب می شوند.

شیوه و تعداد همه پرسی


·        1957 Venezuelan referendum

·        April 1999 Venezuelan constitutional referendum

·        December 1999 Venezuelan constitutional referendum

·        2000 Venezuelan trade union leadership referendum

·        2004 Venezuelan recall referendum

·        2007 Venezuelan constitutional referendum

·        2009 Venezuelan constitutional referendum

·        2017 Venezuelan referendum



شیوه و تعداد بازنگری

اصلاح قانون اساسی بدون تغییر در اصول اساسی مجاز است. پیشنهاد تغییر از سوی رئیس جمهور، اکثریت مجلس ملی و یا پانزده درصد مردم واجد شرایط رای دادن ممکن خواهد بود. پیشنهاد به فاصله دو سال از زمان ارائه در مجلس مورد تصویب با دو سوم آرا قرار خواهد گرفت و پس از آن با فاصله سی روز از زمان تصویب، برای اجرایی شدن به همه پرسی گذاشته می شود.


با تشکر از آقای حسین میراحمدی دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه شیراز


روز استقلال آمریکا

چهارم جولای 1776 [14 تیر 1155]،‌ دو سال پیشتر از مرگ کریم خان زند، برابر است با روز استقلال ایالات متحده آمریکا که در آن روزها اعلامیه، استقلال سیزده مستعمره‌نشین از پادشاهی بریتانیای کبیر به تصویب رسید. کنگره قاره‌ای آمریکا در آن زمان رسماً اعلام نمود که این مستعمرات خود را به عنوان یک ملت واحد می‌دانند و دیگر قسمتی از پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی نیستند. کنگره قاره‌ای دو روز پیش تر در دوم ژوئیه رای به استقلال داده بود. این روز یکی از تعطیلات رسمی است که هر ساله در آن یادبود تأیید متن و عبارت‌بندی اعلامیه توسط کنگره به عنوان روز استقلال جشن گرفته و گرامی داشته می‌شود.

سالگرد روز استقلال، همراه است با جشن‌های ملی(فدرال) شامل آتش بازی، کارناوال، رژه، باربکیو، پیک نیک، کنسرت، بازیهای بیسبال، سخنرانی‌ها و جشن‌های سیاسی، و خیلی دیگر از برنامه‌ها مراسمی که برای بزرگداشت تاریخ و سنت در این کشور برپا می‌گردد. روز استقلال روز ملی ایالت متحده است.

اعلامیه دلیل استقلال‌خواهی ایالات متحده از بریتانیای کبیر را نارضایتی مستعمره‌نشینان از پادشاهی جورج سوم توجیه می‌کند و حقوق مسلم معینی، از قبیل حق انقلاب را مطالبه می‌کند. پس از آنکه اعلامیه وظیفه اصلی‌اش را که اعلام استقلال ایالات متحده به جهانیان بود را انجام داد، از کانون توجه‌ها دور شد. لیکن اهمیت اعلامیه با مرور زمان اندک اندک افزایش پیدا کرد، به خصوص جمله دوم آن که نوعی بیان کلی از حقوق بشر است.

این جمله بیان می‌دارد:" ما این حقایق را بدیهی می‌دانیم که همه انسان‌ها برابر آفریده شده‌اند و آفریدگارشان حقوق سلب‌ناشدنی معینی به آن‌ها اعطا کرده‌است، که حق زندگی، آزادی، و جستجوی خوشبختی از جمله آن‌هاست."


We hold these truths to be self-evident, that all men are created equal, that they are endowed by their Creator with certain unalienable Rights, that among these are Life, Liberty and the pursuit of Happiness.


قسمت دوم اعلامیه شامل مفاهیمی و ایده‌های اصلی اعلامیه استقلال ست. این قسمت همچنین مفهوم «حق انقلاب» را تصدیق می‌کند: مردم حقوق مسلم و معینی دارند و هنگامی که حکومتی به این حقوق تعدی و تجاوز کند، مردم حق دارند که آن حکومت را «تغییر دهند یا براندازند.»

«.. و اینکه برای تضمین این حقوق، دولت‌هایی در میان انسان‌ها برپا می‌شوند که اختیارات به‌حق خود را از رضایت حکومت‌شوندگان کسب می‌کنند، و اینکه هرگاه هر نوعی از حکومت پایمال‌کننده این اهداف شود، حق مردم است که آن‌ها را تغییر دهند یا براندازند و حکومت تازه‌ای بر پا دارند و بنیان آن را بر چنان اصولی بگذارند و قوای آن را به چنان صورتی سازمان دهند که بیشتر از همه به نظرشان محتمل می‌رسد که به امنیت و سعادتشان بینجامد.»

در ادامه اعلامیه همچنین شرح داده شده است:

 «دوراندیشی حکم می‌کند که حکومت‌هایی که مدت‌هاست استقرار یافته‌اند به دلایل جزئی و زودگذر تغییر داده نشوند؛ و از همین رو تمام تجربیات نشان داده‌است که انسان‌ها بیشتر راغب‌اند، هرگاه بدی‌ها تحمل‌پذیر است، آن‌ها را تحمل کنند تا اینکه با برانداختن اَشکالی که به آن‌ها خو گرفته‌اند وضع خود را اصلاح کنند. اما هرگاه رشته دراز سوء رفتارها و زورستانی‌ها پیوسته به همان سیاق ادامه یافت و از قصد کشاندن آن‌ها به زیر یوغ استبداد مطلقه حکایت داشت، حق آن‌ها، [بلکه] وظیفه آن‌هاست که چنین حکومتی را کنار بگذارند و برای امنیت آینده خود پاسداران تازه‌ای بگمارند.»


روز قانون اساسی کانادا

1 جولای 1867 [10 تیر 1246] همزمان با دوره سلطنت قبله عالم و سایه خدا در ممالک محروسه ایران، برابر است با روز ملی کانادا که به مناسبت بزرگداشت این روز، سراسر کشور و تمامی ایالت‌ها تعطیل رسمی است. این روز سالگرد اجرایی شدن قانون بریتانیایی آمریکای شمالی است که به موجب آن دو مستعمره و یک استان سابق پادشاهی بریتانیا متحد گردیدند و کشور کانادا را تاسیس کردند. به موجب این قانون، چهار استان کبک، آنتاریو، نووااسکوشیا، و نیو برانزویک متحد گردیدند و کشور کانادا برای اولین بار تاسیس گردید. به همین مناسبت هر ساله در روز اول ماه ژوئیه در سراسر کانادا و از سوی کانادایی‌ها در سراسر جهان جشن گرفته می‌شود، در اهمیت یادبود این روز، اگر این روز مصادف با شنبه یا یکشنبه باشد، روز نیز دوشنبه تعطیل خواهد بود.

مهم‌ترین بخش جشن رسمی روز ملی کانادا در اتاوا، پایتخت این کشور، برگزار می‌شود. مراسم رسمی با حضور عالی ترین مقام کشور پس از ملکه، رئیس دولت (نخست وزیر) و گاهی اوقات رئیس کشور، ملکه انگلستان، هیأت وزیران، نمایندگان مجلس فدرال و سفرای دیگر کشورها در کانادا، در فضای بیرونی مجلس که محل رسمی تجمعات گسترده است برگزار می‌شود.

در این مراسم که رسماً ساعت 12 ظهر آغاز می‌شود، هزاران کانادایی با لباس‌هایی به رنگ پرچم کانادا و همچنین سربازان، جانبازان و نظامیان باقی‌مانده از جنگ‌هایی که کانادا در آن شرکت داشته، از جمله جنگ جهانی دوم، با لباس‌های فرم و مدال‌های خود حضور می‌یابند.

مهم‌ترین برنامه‌های این مراسم عبارتند از: نمایش دسته‌های سواره نظام در لباس تشریفات و سنتی ارتش کانادا در میدان چمن مقابل مجلس است، تجلیل از فداییان  و نظامیان با اهدای گل و مدال به نمایندگان آنها، شلیک توپ در ساعت 12، مانور جنگنده‌های ارتش برفراز آسمان و سپس جشن و پایکوبی مردم با اجرای کنسرت با حضور خوانندگان مشهور کانادا. در این مراسم، پرچم جایگاه ویژه‌ای دارد. اکثر مردم پرچم در دست دارند یا لباس و صورت‌های خود را به رنگ پرچم کانادا در می‌آورند. کودکان علاوه بر پرچم و رنگ صورت، بادکنک‌هایی نیز به رنگ پرچم در دست دارند و مراسم به صورت زنده از شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی پخش می‌شود.

علاوه بر جشن دولتی، مردم نیز این روز را تا پاسی از شب جشن می‌گیرند. هنرمندان کانادایی مانند خوانندگان و هنرمندان و آهنگ‌سازان در تمامی شهرهای کانادا برنامه‌های هنری برگزار می‌کنند و به همراه مردم این روز را جشن می‌گیرند. در برنامه شب هنگام که از ساعت 8 شب آغاز می‌شود، آسمان تمام شهرها با نورافشانی‌های زیبا و آتش بازی، برای ساعاتی رنگین می‌شود و دولت کانادا امکانات شهری مانند اتوبوس را از ابتدای روز تا پاسی از شب به‌صورت رایگان در اختیار مردم قرار می‌دهد.

در استان کبک، روز اول ژوئیه به‌عنوان روز جابجایی (Moving Day) نیز شناخته می‌شود. در واقع، بیشتر قراردادهای اجاره در این روز شروع و یا تمام می‌شوند.

در این روز همچنین مردم نواحی نیوفاندلند، به یاد جان باختگان اولین روز جنگ سام(Battle of the Somme) در طول جنگ جهانی اول، مراسمی برگزار می‌کنند. در این استان، صبح روز اول ژوئیه فضای غم‌انگیزی بر شهر حاکم است. پرچم کانادا نیمه افراشته است و در محل مقبره‌های سربازان گمنام، مراسم یادبود، برگزار می‌شود. این استان نیز مانند تمامی استان‌های کانادا، بعد از ظهر این روز را به جشن و پایکوبی می‌پردازد.

پیشینه و اولین قانون اساسی

قانون اساسی کانادا در دو دوره تنظیم شده است، یکی در 1867 و دیگری که متمم منشور حقوق و آزادی‌ها به همراه اصلاحاتی بر قانون اول است و در سال 1982 به‌صورت مکتوب به تصویب رسیده است و قانون اساسی مکتوب هرگونه قوانینی را که با آن مخالف است لغو می‌کند. این شامل قانون بریتانیا شمالی امریکا، ۱۸۶۷؛ مقررات وست مینستر، ۱۹۳۱ (تا آنجا که نسبت به کانادا اعمال می‌شود).

در سال ۱۸۶۷، سه مستعمره انگلیسی، به نام های کانادا (آنتاریو و کبک)، نوا اسکوشیا و نیوبرانزویک تحت یک فدراسیون جدید به نام کانادا، ادغام و بصورت مستقل تاسیس شدند. پیش از آن، سر جان مک دانلد (اولین نخست‌وزیر کانادا) توانست پس از چند سال رایزنی سبب شود، مجلس بریتانیا قانونی را وضع کرده و به تایید ملکه ویکتوریا برساند که قانون انگلیسی بریتانیای شمالی (BNA) که بعدها Constitution Act خوانده شد و بر مبنای آن، فدراسیون جدید کانادا را شکل دهند. در پی این ادغام، مجموع هر چهار استان کشور کانادا را به وجود آوردند.

قانون اساسی سال ۱۹۸۲ چندین تغییر را در ساختار کلی کانادا ایجاد کرد که دو مهمترین آنها ایجاد یک اصلاحیه و تثبیت منشور حقوق و آزادی ها است. منشور حقوق و آزادی‌ها، حقوق و آزادی‌های اساسی مردم را تضمین می کند و محدودیت های را برای حکومت و فرمانروایان به ارمغان می‌آورد. این منشور همچنین حقوق موجود بومیان کانادا را تحت پروانه سلطنتی ۱۷۶۳ تضمین می کند.

مشابه نظام ایالات متحده آمریکا، منشور حقوق و آزادی های بشر در کنار قانون اساسی برای کشور کانادا پیش بینی شده است به این شکل که یک قانون اساسی وجود دارد و در آن یک منشور وجود دارد منشور در واقع تضمین حقوق بنیادین در کشور است و شامل شهروندان می‌شود.

در مجموع قانون اساسی کانادا ترکیبی از اعمال و سنت‌ها و فرامین است که قدمت بسیاری دارند. این قانون به تشریح ساختار حکومت و همچنین حقوق شهروندان کانادایی و کسانی که در کانادا زندگی می‌کنند می‌پردازد و رهنمودهای پیشبینی شده‌ را برای اداره کشور ارائه می دهد.

پیشینه

حدود ۴۷۰ سال پیش فرانسویان وارد این سرزمین شده و در ایالت فعلی کبک ساکن شدند. مدت‌ها پس از آن، در سال ۱۷۶۰ انگلیسی‌ها این سرزمین را فتح کردند و در سه منطقه (استان‌های فعلی آنتاریو، نووااسکوشیا، و نیوبرانزویک) ساکن شدند. در آن زمان بیش از ۶۰ هزار فرانسوی در ایالت فعلی کبک ساکن بودند. پس از جنگ‌های ۷ ساله و به دنبال پیروزی امپراتوری بریتانیای کبیر بر فرانسه، مناطق مستعمره نشین کبک وآنتاریو، تحت عنوان استان کانادا و در قلمرو بریتانیای کبیر قرار گرفت. ایالت‌هایی کانادا، نووااسکوشیا، و نیو برانزویک در واقع استان‌های متعلق به بریتانیای کبیر در آمریکای شمالی بودند.

ساختار کلی

ساختار نظام اساسی کانادا، ترکیبی از نظام‌های سلطنتی یا پادشاهی، فدرال و پارلمانی دومجلسی است که در آن پادشاه یا ملکه بعنوان عالی ترین مقام و رئیس کشور است. این قانون همزمان به فدرال بودن کشور تصریح می کند و از آنجا که قوانین کانادا فقط می‌توانند از طریق مجلس فدرال یا پارلمان ایالت‌ها تصویب شوند و همچنین مقامات قوه‌ی مجریه و دولت به صورت غیرمستقیم از طریق رأی مردم انتخاب می‌شوند، ترکیبی از نظام پارلمانی را نیز داراست. اصول دمکراتیک اداره حکومت مانند تفکیک قوای سه گانه نیز در این قانون رعایت شده است.

ساختار حکومت از پادشاه یا ملکه‌ی بریتانیا، دولت فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولت‌های ایالتی و فرماندار کل که به عنوان نماینده‌ی پادشاه یا ملکه انگلستان ایفای نقش می‌کند، تشکیل شده‌ است. رأی‌ دهندگان کانادا و شهروندان نیز در قاعده‌ی این هرم قرار می‌گیرند. این کشور توسط دولت‌های ایالتی اداره می‌شود، که در مجموع زیر پوشش دولت فدرال قرار گرفته‌اند.

حقوق و آزادی‌های فردی

منشور حقوق و آزادی‌های کانادا اولین بخش قانون اساسی ۱۹۸۲ را تشکیل می‌دهد حقوق سیاسی خاصی را برای شهروندان تضمین می‌کند. تا قبل از تصویب منشور حقوق و آزادی‌ها، دیوان عالی کانادا نیز تفسیر سختگیرانه‌ای از این لایحه داشت و به‌طور کلی تمایلی به لغو قوانین دولتی، یا اعلام غیرقابل اجرا بودن قوانین نداشت. این شرایط باعث شده بود تا لایحه حقوق کانادا نسبتاً ناکارآمد باشد. ناکارآمدی لایحه حقوق کانادا، برای بسیاری از افراد انگیزه لازم را به وجود آورد تا برای تضمین حقوق شهروندی اقدام کنند. همان زمان، جنبش حقوق بشر و آزادی که پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد نیز می‌خواست اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر را برقرار کند سبب شد تا بعدتر در سال ۱۹۸۲، به درخواست مجلس کانادا و در نتیجه تلاش‌های دولت نخست‌وزیر، پیر ترودو، مجلس بریتانیا منشور جدید را به عنوان بخشی از قانون اساسی کانادا ۱۹۸۲، به‌طور رسمی به صورت تصویب کند.

این منشور با هدف متحد کردن مردم مختلف حول مجموعه‌ای از اصول بنیادین در ۱۷ مارس ۱۹۸۲، به همراه بقیه بخش‌های قانون اساسی، توسط ملکه الیزابت دوم امضا و به قانون تبدیل شد. تا قبل از تصویب این منشور، لایحه حقوق کانادا مصوب سال ۱۹۶۰ مورد استفاده قرار می‌گرفت که تنها یک قانون فدرال بود و یکی از محدودیت‌های قوانین فدرال این است که با طی شدن روند عادی قانون‌گذاری می‌توانند تغییر کنند و قابل اعمال به قوانین فدرال نیستند.

در این منشور «آزادی‌های بنیادین» فهرست شده‌اند که شامل آزادی خودآگاهی، آزادی دین، آزادی اندیشه، آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و سایر رسانه‌های ارتباطی، آزادی تجمع صلح‌آمیزمی شود. منشور حق شرکت در فعالیت‌های سیاسی و حق برخورداری از نوعی از دولت دمکراتیک تضمین می‌شود:

برای مثال، حقوق جابجایی شهروندان اینگونه تضمین شده است که شامل حق ورود، باقی ماندن و ترک کانادا می‌شود و شهروندان و دارندگان اقامت دائم می‌توانند به هر استانی وارد شوند و در آن مقیم شوند و ملزومات زندگی را کسب کنند.

یا حقوق مردم در برخورد با نظام دادگستری و اعمال قانون تضمین شده‌است و به شکل زیر برای شهروندان اشاره شده است:

حق زندگی، آزادی و امنیت اشخاص، آزادی از تفتیش و مصادره بی‌دلیل،‌ آزادی از بازداشت یا حبس خودسرانه، حق برخورداری از مشاوره حقوقی و تضمین حق قرار احضار زندانی (حق درخواست دلایل توقیف.) رعایت اصل  برائت تا زمان اثبات جرم، ممنوعیت مجازات بی‌رحمانه و غیر معمول. حق برخورداری از مترجم در روندهای دادگاه.

منشور همچنین تصریح می‌کند که تمام حقوق مندرج در آن به‌طور برابر برای مردان و زنان تضمین شده‌است.

زبان و مذهب رسمی

هم در منشور و هم در قانون اساسی بحث دو زبانه بودن کشور کانادا پیش بینی شده است. به این صورت که زبان انگلیسی و زبان فرانسه هردو با ارزش برابر در کل اداره ها و در کل موضوعات رسمی استفاده می‌شود.

حقوق موجود برای استفاده از زبان‌های غیر رسمی تحت تأثیر این واقعیت قرار نمی‌گیرد که تنها زبان انگلیسی و زبان فرانسوی در قانون اساسی ذکر شده‌اند. در نتیجه شهروندانی که دارای زبان اقلیت هستند نیز می‌توانند به زبان خود آموزش ببینند.

حقوق اقلیت‌ها و مذاهب

منشور حقوق و آزادی‌های کانادا حقوق سیاسی خاصی را برای شهروندان تضمین می‌کند و علاوه بر آن حقوق مدنی همه افراد حاضر در کانادا از جمله بومیان را تضمین می‌نماید.

قوه مقننه

پادشاه یا ملکه بریتانیا رئیس کشور کانادا محسوب می‌شود و قانون به امضاء و به نام او رسمیت و ضمانت اجرایی پیدا می‌کند. پادشاه یا ملکه انگلستان، در راس مجلس قرار دارد و تما‌‌می قوانین فدرال تحت نام وی تصویب ‌‌می‌شوند. پس از وی، فرماندار کل نماینده  او در کانادا است. رئیس کشور، فرماندار را به توصیه نخست‌وزیر برای یک دوره پنج ساله منصوب ‌‌می‌کند.

مجلس سنا: اعضای مجلس سنا به توصیه نخست‌وزیر توسط فرماندار کل و به توصیه نخست‌وزیر انتخاب ‌‌می‌شوند. تعداد اعضای مجلس سنا 105 نفر است که به آن‌ها سناتور گفته ‌‌می‌شود. سناتورها تا سن 75 سالگی می‌توانند در این منصب باقی بمانند.

سناتورها توسط نخست وزیر انتخاب می شوند که به طور رسمی توسط فرماندار منصوب می شوند. تا سال ۱۹۶۵ سناتورها بصورت مادام‌العمر منصوب می‌شدند.

مجلس سنای کانادا رسیدگی به موضوعات اجتماعی، اقتصادی و تصویب لایحه‌‌های مجلس عوام را بر عهده دارد و همچنین ‌‌می‌تواند لایحه‌‌های پیشنهادی خود را مطرح کند. در ترکیب مجلس سنا، کانادا دارای چهار تقسیم‌بندی است: آنتاریو، کبک، استان‌های ساحلی: نووااسکوشیا، نیوبرانزویک و جزیره پرنس ادوارد و استان‌های غربی: مانیتوبا، بریتیش کلمبیا، ساسکاچوان و آلبرتا

مجلس عوام کانادا: اعضای این مجلس توسط مردم انتخاب ‌‌می‌شوند و وظیفه آن‌ها قانون‌گذاری ‌‌می‌باشد. بسیاری از قوانین کانادا ابتدا به صورت لایجه در مجلس عوام مطرح ‌‌می‌شوند. اعضای این مجلس عمده وقت خود را به بحث و مذاکره و رای‌گیری لوایح اختصاص ‌‌می‌دهند.

اعضای مجلس عوام توسط رای مردم انتخاب می شوند و انتخابات عمومی حداقل هر بار پنج بار برگزار می شود.

قوه مجریه

از آنجا که رئیس کشور، پادشاه یا ملکه بریتانیا است، قدرت اجرایی نیز متعلق به اوست که در سطح فدرال توسط فرماندار اعمال می شود. قدرت فرماندار به شدت توسط قانون کنوانسیون و قانون اساسی محدود شده است. در عمل، قوه مجریه به وسیله نخست وزیر و هیأت وزیران رهبری می شود که مسئول امور مربوط به امور دولت هستند.

ریاست دولت، هیأت وزیران و قوه مجریه بر عهده نخست وزیر است و زمانی که پست وی بلاتصدی می شود، فرماندار عمومی(نماینده رئیس کشور)، فردی را دعوت می کند که بتواند اعتماد مجلس قانونگذاری را کسب نماید و هیأت وزیران را تشکیل دهد. اگر هیچ حزبی نتواند اعتماد مجلس قانونگذاری را کسب کند و دولت را تشکیل دهد. زمانی که اکثریت نمایندگان مجلس دیگر به توانایی دولت برای اداره کشور اعتماد ندارند، نخست وزیر باید استعفا دهد یا درخواست کند انتخابات برگزار شود.

قوه قضائیه

دادرسی اساسی

مدل دادرسی اساسی تنظیم شده در کانادا به هر نفر که بر اساس تبعیض نژادی و یا بر اساس هر موضوع دیگری از ارگان‌های دولتی و یا اشخاص و یا قانون و مقررات مغایر قانون اساسی متضرر گردد اجازه طرح دعوی و دریافت خسارت می دهد. به این معنی که افراد می‌توانند علیه آن قانون و یا آن عمل سازمان شکایت کرده و تقاضای خسارت کرده و حتی تقاضای لغو قانون در صورت مغایرت با قانون اساسی را بنماید.