گاهداد

نگاه تطبیقی و فراملی به مفاهیم مشترک حقوق بین الملل و اساسی

نگاه تطبیقی و فراملی به مفاهیم مشترک حقوق بین الملل و اساسی

گاهداد

گاهداد به ترجمه و انتشار اخبار بین المللی حقوق اساسی شامل آرای دادگاه های قانون اساسی و عالی، معرفی کتب، مقالات، فراخوان و بورسیه های بین المللی می پردازد.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

اصالت جهانی شدن


اصالت جهانی شدن

Originality of Globalization

چکیده

جهانی شدن واژه ای که در اولین برخورد احتیاط را در ذهن متبادر می سازد و عامه و دانشگاهیان را به تفکر وا می دارد. در ابتدا هجمه ای از سوی عوامل قدرت، اقتصاد و صنعت و برنامه ای از پیش تعیین شده برای سود جویی دیگران  به نظر می رسد. با کمی تفکر این نتیجه حاصل می گردد که در بخش فرهنگی و اخلاقی آن کم کم می بایست فرهنگ های دیگر را پذیرا شویم و این نیز نقشه ای برای از بین بردن فرهنگ هاست. در ابعاد دیگر نگاه هایی از این دست وجود دارند که بسیار نزدیک به واقعیت هستند اما شناختی صحیح به نظر نمی رسند. قبل از تصمیم گیری برای چگونگی برخورد با این مقوله می بایست شناختی از جنس، ماهیت و خاستگاه این پدیده داشته باشیم. بر خلاف تفکر رایج، زادگاه آن در زندگی جمعی انسان ها و حرکت به سوی زندگی بهتر است و نه در برنامه ای از پیش تعیین شده برای غلبه بر ملت ها، اما آنچه که بیشتر از آن به اشتباه نقشه و توطئه یاد می شود در حقیقت همان شناخت صحیح از این پدیده است که منجر به استفاده بهتر و در جهت اهداف هر صاحب قدرتی است. واقعیت امری به نام جهانی شدن و پرداختن به موضوع جهانی سازی یکی از موضوعاتی است که در این گفتار بررسی می گردد. روندی که در آن بنا بر قانون طبیعت غالب و مغلوب وجود خواهد داشت و بسیاری از احتیاط ها در مورد آن وجود دارد و به جا نیز می باشند. اما با شناخت کامل این روند به راحتی می توان در زمره غالبین و فاتحان آن که همان جایگاه واقعی مورد ادعای ما است، قرار گرفت. این مقاله بر این عقیده استوار است که جهانی شدن زاده فرهنگی قدیمی و انسانی بر مبنای پذیرش محاسن و به کنار گذاشتن معایب است. ضمن اینکه در چرخه طبیعی مسائل انسانی امری ممکن است در برهه ای از زمان مطلوب و در برهه ای دیگر نامطلوب باشد و در برخورد با پدیده جهانی شدن مسائلی از این دست وجود دارند و می بایست مورد شناسایی صحیح قرار گیرند. پیدایش حقوق بین الملل پدیده ای شبیه به جهانی شدن است که حتی به آن می توان از منظر زادگاه امر جهانی شدن نگاه کرد. شباهت های اصولی در نوع بوجود آمودن این دو پدیده و همچنین روند پذیرش آنها از موضوعات اساسی دیگری است که در این مقاله بررسی می گردد.


کلید واژگان: اجتماع گرایی، جهانی شدن، حقوق بین الملل، جهانی سازی


گفتار اول- واقعیت جهانی شدن

الف- جنس و ماهیت جهانی شدن

در بیشتر تعاریفی که از جهانی شدن می شود از فرآیند بودن این موضوع صحبت به میان می آید بدون اینکه صحبت از خاستگاه و چگونگی این روند به میان آید. زمینه های جهانی شدن  نیز بیشتر در چهار حوزه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و حقوق دسته بندی می شود. (نهاوندیان،1386، ص 93) زندگی جمعی انسانی بعد از پیوستن مردم دارای زبان و عقاید مشترک به یکدیگر باعث بوجود آمدن توده های انسانی در نقاط مختلف جهان گردید. علی رغم تفاوت های فردی، این نیازهای مشترک بوده است که باعث نظم بخشی امور انسانی و اجتماع آنان گردیده است. (( اجتماع گرائی فرد، چه روانی باشد، چه بر حسب فطرت... سنگ بنای جامعه را می گذارد.)) (قاضی شریعت پناهی، چاپ ششم، 1380، ص 13 و 14) بنابر این ویژگی مشترک انسانی باعث بوجود آمدن جوامع بزرگ و کوچک گردیده و در حقیقت این روند هم اکنون نیز رنگ دیگری به خود گرفته و وارد مرحله جدیدی شده است.

در آخرین سال های قرن بیستم شاهد تحولاتی جدید از این دست بوده ایم که اکنون نیز در حال گسترش است و آن بوجود آمدن اجتماعی دیگر از توده های انسانی و حرکته به سوی جمعی بزرگتر بوده است. اتحادیه اروپا مجمعی از کشورهایی که رو به همگرایی نهاده اند و در تلاش برای اتحاد و پیوستن هرچه بشتر به یکدیگر هستند.

 در حقیقت این نوع جمع گرایی زاییده همان غریزه و خصلت انسانی در ابتدایی ترین حالت است که روز به روز در حال پیشرفت است. در سطوح مختلف زندگی جمعی و بطور کلی در هر محیطی که انسان ها وجود دارند این روند به نوعی در حال پیشرفت است بدون اینکه برنامه ای توسط دولت ها یا سازمان ها برای آن وجود داشته باشد. در سطح داخلی کشور ها، بوجود آمدن اتحادیه ها، صنف ها، سازمان های مردمی شکلی از این جمع گرای است و در سطح بین المللی، بوجود آمدن سازمان های بین المللی، اتحادیه ها و در عالی ترین نمونه آن سازمان ملل، معرف سطح های این پدیده و موضوع هستند. لذا برای شناخت اینکه جنس و ماهیت جهانی شدن چیست ابتدا باید دانست که جمع گرایی انسان ها از کجا نشأت می گیرد و ماهیت آن را چه عواملی تشکیل می دهند؟ آیا این همان حرکت به سوی زندگی بهتر است؟ آیا این موضوع ناشی از نیاز انسان ها و همان ترس از تنهایی و یا نابودی است؟ آیا این حرکت غریزی است یا بر حسب عقلانیت انسانی بوجود آمده است؟

سوالاتی دیگری از این دست می توانند به درک این مطلب کمک نمایند اما پوشده نیست که همگی این عوامل در پیدایش این موضوع یعنی جمع گرایی انسان ها دخیل هستند و هرکدام در مرحله و زمانی مخصوص به خود محرک این روند بوده اند لذا می توان پی برد که در حقیقت جهانی شدن نیز پدیده ای انسانی است که خواص مخصوص به خود را دارد و نوعی تکمیل شده ای از جمع گرایی انسان های برای غلبه بر نیاز های جدید و قدیمی در راه حیات انسان ها است. جهانی شذن را می توان همان جمع گرایی انسان های و حرکت به سوی کمال دانست که با توجه به برطرف شدن نیاز های ابتدایی جمعی انسان ها شکل جدیدی به خود گرفته است و روندی است که از ابتدای زندگی انسانی وجود داشته است.

 

ب- ویژگی های پدیده جهانی شدن

با توجه به مبنا و شکل اصلی روند جهانی شدن و همانطور که در بالا ذکر گردید بهتر می نماید که واژه جهانی شدن را که بسیار کلی می نماید را ربای تبادر آنچه که در این مقاله به آن می پردازیم با روند جهانی شدن که جابه جا نماییم؛ لذا آنچه که در این گفتار روند جهانی شدن نامیده می شود در حقیقت همان اصل واژه جهانی شدن است که برای روشن شدن این سیر(اجتماع گرایی انسانی) در نظر گرفته شده است. ویژگی های این پدیده که همان سیر اجتماع گرایی انسانی نامیده شده و به عنوان روند جهانی شدن از آن یاد می کنیم بسیار شبیه به دیگر پدیده ها از این دست است. لذا با الهام از تجربه پدیده های اجتماع گرای انسانی مانند نظم بخشی درونی جامعه ها و بطور خاص جوامع کنونی انسانی یه بررسی ویژگی های روند جهانی شدن می پردازیم.

از جوامع انسانی در قدیم و حال می توان به قبیله ها، دهات، شهر ها، حکومت ها، سازمان های بین المللی، جامعه بین المللی و جامعه مدنی جهانی(ضیایی بیگدلی، 1381، الف، ص10) را نام برد. بوجود آمدن حکومت ها و بوجود آمدن نظم های درونی آنها در نوشته های مختلف بصورت مبسوط مورد بحث قرار گرفته است اما آنچه که بیشترین نزدیکی را با این روند جهانی شدن دارد، چگونگی پیدایش نظم جمعی در میان بزرگترین جوامع انسانی یعنی دولت-مردم های معاصر که از این به بعد دولت ها نامیده می شوند، است. نظام حاکم بر این روابط بین دولت ها در بالاترین سطح آنچه که بشر تا به حال به خود دیده است حقوق بین الملل است.

حقوق بین الملل زاییده نیاز جوامع بزرگتر انسانی به گرد هم آمدن و حل مسائل ما بین آنها است که در قرن 17 آغاز گردید و اکنون دوران بلوغ خود را طی کرده است و یا در حال گذار از آن است. شناخت ویژگی های ابتدایی اجتماع گرایی انسانی در پایین ترین سطح یعنی خانواده ها، قبیله ها و در باللا ترین سطح کنونی خود یعنی جامعه مدنی جهانی باعث بوجود آمدن درک روشنی از روند جهانی شدن می گردد.

 در مورد پایین ترین سطح اجتماعی انسانی ذکر این نکات کافی می نماید که انسان ها با سلیقه های مختلف تجربه پذیرفتن یکدیگر و احترام به عقاید دیگری را برای رفع نیازهای فردی خود می گذرانند و در عین حال در برخورد با خانواده های دیگر سعی در بدست آوردن تجربه های نوین دیگران نموده و به پیروی از تجربه های بهتر عادات و روش های اشتباه یا هزینه بر را تبدیل به عادات بهتر و تجربه های دیگر می نمایند و یا در احترام به جامعه دومی که در آن انحلال می یابند به نظم جدید و نوین دیگری پایبند می گردند که حتی در صورت عدم اجرای آن ملزم به احترام به آن و رعایت حقوق دیگرانی که آن را اجرا می کنند؛ می گردند. در این میان وحدت حاصل شده از پیوستن اعضای جامعه به هم یعنی تک تک افراد به یکدیگر در نظر صاحب نظران به انواع مختلف تعبیر شده است.

آنچه که در این بحث اهمیت می یابد این است که همه افراد که دور هم گرد می آیند ناخود آگاه متعهد و ملزم به نوعی نظم می گردند که حاصل جمع گرایی آنان است و تاکنون وجود نداشته است. بطور واضح این نظم نه توسط هیچ یک از افراد بوجود آمده است بلکه از اجتماع تک تک افراد بوجود آمده است یعنی اینکه این افراد با جمع شدن بدور یکدیگر نظمی را بوجود می آورند که حتی خود آنها هم از مفاهیم آن بی خبر بوده اند. دورکیم و بعضی دیگر این موضوع را در اثبات وجودی مستقل به نام جامعه بیان می ندارد و در نهایت به اصالت جامعه می پردازند و از آن با تعابیری همچون ((خارجی بودن واقعه اجتماعی نسبت به شعور افراد))، ((جنبه قهری واقعه اجتماعی)) و ((حیات مستقل جامعه)) یاد می کنند که این موارد توسط نظریه پردازان و دانشمندان اسلامی و حتی دیگر دانشمندان مانند مکس وبر رد شده است. (مصباح یزدی، 1379، ص 57،73-75) همانطور که شرح داده شد فرای اینکه این موضوع را دارای اصالت بدانیم یا خیر و با توجه به اینکه وجود چنین نیرویی در جوامع مورد تایید قرار گرفته است و تنها بحث بر سر استقلال آن از فرد بوده است.

در نتیجه می توان بطور خلاصه ذکر کرد که: 1-این روند(اجتماع گرایی) و در نتیجه نظم حاصل از آن از زمان حیات خود رو به تکامل بود است و بدون اینکه خالقی غیر از تمامی افراد بشری داشته باشد به تکامل خود ادامه داده است.

 2-در مسیر تکامل انسان ها این خود افراد بوده اند که بنا بر نیاز ها و تصمیم خود با اختیار آن را پذیرفته اند و از طرف دیگر تجربه های نوین یا به تعبیر دیگر بهتر توسط دیگر افراد جامعه مورد پذیرش افراد دیگر قرار گرفته است نظم و سلایق حاکم بر جوامع رو به تکامل گراییده است. بطور مثال اگر جامعه ای(قبیله ای) دارای رسومی بوده است در برخورد با جامعه ای دیگر کم کم رسوم خود را کنار گذاشته است یا رسوم دیگر را پذیرا شده است. امروزه مردم جهان برای مثال فرانسه لباس هایی که  ایتالیایی ها طراحی کرده اند می پوشند، ماشین های آلمانی سوار می شوند، غذاهای اسپانیایی می خورنند و یا قوانین مخصوص به جامعه و دیار خود را اجرا می کنند. در همه جوامع دیگر نیز نظم ناخودآگاهی به همین منوال جریان دارد بدون اینکه فرهنگ یا هویت کشور یا مردمی از میان برود. اکنون در تمامی مراسم های رسمی بین المللی کت و شلوار لباس رسمی افراد است و این موضوع نشان از این این ندارد که دولت مردی که از هندوستان در مراسمی بین المللی لباسی که نشانه فرهنگ جامعه خود است را استفاده نمی کند و به جای آن نظم بین المللی را می پذیرد در خلاف مصالح جامعه خود حرکت نموده است. (لگرین، 1382، ص 17) مردم کشور های مختلف با وجود فرهنگ های متفاوت، آداب و رسوم مختلف اقدام به پذیرش تجاربی در همه زمینه ها از دیگر افراد انسانی نموده اند و عادات هزینه بر یا دست و پاگیر خود را تبدیل به عاداتی نو و بهتر نموده اند. این موضوع یعنی پذیرش آنچه که در حال حاضر رفاه یا تکامل نامیده می شود.  یکی دیگر از خاصیت های مهم اجتماع گرایی است.

3-در میان حقوق دانان بین المللی نوعی ارتباط میان جامعه بین المللی و حقوق بین الملل به عنوان ارتباط ((جامعه شناختی)) مورد تایید قرار گرفته است که نشان از خاستگاه و بنیان حقوق بین الملل دارد. اجتماعی که بر اساس همکاری و همبستگی مبتنی بر منافع مشترک و نیاز های متقابل کشور ها بوجود آمده، جامعه بین المللی نامیده شده (ضیایی بیگدلی،1381، ب، ص 2)، این جامعه برای نظم بخشی به روابط خود حقوق بین الملل را پدید آورده است. یکی از منابع حقوق بین الملل اصول کلی حقوق است که از طرف ملل متمدن به رسمیت شناخته شده است؛ (ماده 38 اساسنامه دیوان بین المللی دادگستریی، 1945) این منبع در روند جهانی شدن نیز وجودی بسیار مشابه و کارکردی ویژه دارد. کاواره، حقوق دان فرانسوی از آن با عنوان ((قواعد مشترک برای اکثر مرجع قانون گذاری)) و اصول ((مافوق هرگونه بحث و گفتگو)) یاد می کند که میراث حقوقی مشترک کلیه کشورهای متمدن است( ضیایی بیگدلی، همان، ص 153). در روند جهانی شدن آنچه که در ابتدا مورد پذیرش همه مردم جهان قرار می گیرد، عادات و اصول مشترک فرهنگی، اخلاقی و رفتاری است که بدون هیچ گونه بحث و گفتگویی مورد پذیرش همه ملل است. پس از آن این نزدیکی بدون وارد آوردن خلل جدی به فرهنگ های متفاوت به سوی انتخاب تجربه برتر اصول دیگر که در دیگر جوامع تجربه گردیده و در حل استفاده است می روند و این روند واقعیتی حتمی و اجتناب ناپذیر است که آنچه آن را مورد انتخاب قرار می دهد خود افراد انسانی و بر خلاف اراده ای است که ممکن است دولت ها از خود بروز دهند(شریفی طراز کوهی، تهران، ص13). لذا همانطور که در مسئله امنیت انسانی و حقوق بشر  شاهد آن بوده ایم این تک تک انسان ها و یا جوامع انسانی غیر از دولت ها بوده اند که دولت ها یعنی جامع دیگر انسانی را وادرا به پذیرش و رعایت اصول انسانی نموده اند(توکلی، 1384، ص 48). در روند جهانی شدن این ویژگی نیز بطور شاخص قابل ملاحظه است.


گفتار دوم-تعامل با روند جهانی شدن

1-جهانی سازی

بر خلاف آنچه در تعریف جهانی سازی در بعضی از نوشته ها از آن اراده سلطه جویانه ذکر می شود(نهاوندیان، همان، ص92) یا حتی از آن امریکایی سازی یاد می شود. در این گفتار به تبیین موضوع جهانی سازی به معنای معرفی صحیح فرهنگ ها و برنامه ریزی برای شناساندن فرهنگ های برتر از جمله فرهنگ مورد ادعای ایرانی اسلامی پرداخته می شود. با شناخت نسبی از ویژگی های روند جهانی شدن در می یابیم که آنچه به عنوان عادت برتر توسط افراد جامعه جهانی انتخاب می گردد در حقیقت اعتباری می باشد. به این معنا که ممکن است نوعی از فرهنگ ها در برهه ای از زمان به عنوان فرهنگ برتر یا عامل شناخت فرهنگ برتر و در برهه ای دیگر به عنوان فرهنگ ناپسند شناخته شود. اما علی رغم اینکه پس از مدتی عقل جمعی جامعه جهانی به انتخاب نهایی خود بر اساس تجربه علمی نزدیک می گردد در ابتدا فرهنگ هایی که توسط مردم شناسایی می گردند و یا از طرف صاحبان آنان معرفی می گردند شانس بیشتری برای شناخته شدن می یابند. در حقیقت واقعیتی که با آن روبرو خواهیم بود این است که برای مثال کشوری یا مردمی در جامعه جهانی تلاش بشتری را برای معرفی فرهنگ خود می نماید و در نتیجه ممکن است در برهه ای از زمان از آن فرهنگ به عنوان فرهنگ غالب یاد شود و مورد استفاده قرار گیرد اما به محض اینکه آداب و رسوم بهتری از آن مورد تجربه افراد بشریت قرار گرفت و یا مشکلات پیش آمده از استفاده از آداب قبلی نمایان گردید، خود بخود حرکت جمعی برای تصحیح آن یا جستجوی راه حل آن پیش خواهد آمد.

اگر برای مثال افرا جامعه جهانی اولین فرهنگ و آداب رسومی را بطور اتفاقی در اثر شناسایی صحیح یا معرفی بجا مورد انتخاب قرار دهند، در این حالت زمانی برای تجربه نادرست پیش نخواهد آمد و انسان ها مسیر خود را در رسیدن به تکامل و پیشرفت را با هزینه کمتری ادامه خواهند داد.

در اولین حالت فرهنگی احتمال بشتری برای انتخاب خواهد داشت که مورد معرفی از طرف صاحبان خود قرار گیرد. برای مثال ممکن است رفتاری اجتماعی یا اخلاقی در کشور برزیل بسیار صحیح و پسندیده باشد اما توسط صاحبان آن به هر علتی معرفی نگردد، در این حالت آیا می توان از انتخاب نظم دیگری به عنوان رخنه یا نفوذ یا تسلط نام برد؟ به نظر می رسد آنچه که در حقیقت بوجود آمده است عدم جهانی سازی آن نظم توسط اجتماعی به نام برزیل است.

2-خاستگاه اصلی جهانی شدن

در حقیقت می توان جهانی شدن را نوعی جدیدی از اجتماع گرایی انسان ها و نوعی زندگی دسته جمعی جدید دانست که با توجه به اقتضا زمان خود در حال گسترش است.  جوامع بشری در حال تبدیل به انواع مختلفی مانند، جوامع اسلامی، جوامع صنعتی، جوامع آسیای جنوبی، آسیای شرقی، در حال توسعه، عربی، آمریکای لاتین، اروپایی و ... هستند. این وامع ضمن اینکه تفاوت های مخصوص به خود را دارند دارای رابطه عموم و خصوص من وجه نیز هستند.

جهانی شدن همان خاصه مشترک همگی این جوامع است که در دایره ای بزرگتر در حال شکل گیری است و نظم نوینی را پدید خواه آورد و خاستگاه آن خود انسان ها و جوامع از کوچک تابزرگ هستند لذا می توان با توجه به این خاستگاه و بنیان ذاتی، جهانی شدن را دارای اصالت انسانی دانست.

در این میان گاه از انحلال فرهنگی و یکی شدن فرهنگی نیز صحبت به میان می آید و عده ای نتیجه جهانی شدن را یک شدن می دانند یا عده ای دیگر نتیجه آن را کشمکش و اختلاف بین فرهنگ ها برای ماندن می دانند؛ گرچه در حال حاضر نمی توان به روشنی نتیجه این موضوع را دانست اماتعادل میان دوفرهنگ در راه رسیدن به وضعیتی بهتر از قبل و تعادل میان فرهنگ های ملی و فرهنگ جهانی چیزی است که در نهایت ملموس ترین نتیجه می نماید(رجاوند، 1386، 54).

نتیجه:

واقعیت روند جهانی شدن و از میان رفتن بسیاری از عادات و رسوم در تقابل با آداب و رسوم برتر یا به تعبیری بهتر و کارا تر از نظر وجدان جمعی انسانی در کلیه سطوح زندگی انسانی، امری محتوم می نماید. در این وضعیت کلیه روش های زندگی (سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، بازرگانی و ....) مردم و جوامعی که قابلیت ذاتی انتخاب شدن توسط اراده جمعی را داشته باشند و توسط صاحبان آن به درستی در سطح جامعه مدنی جهانی معرفی  و تجربه گردند به عنوان شیوه غالب به حیات خود ادامه خواهند داد. در حالت ابتدایی و همچنین در نهایت این به معنای از میان رفتن تمامی تنوعات و تفاوت ها نمی باشد. بدی معنی که حتی با وجود غلبه بسیاری از شیوه های، روش های دیگر نیز به حیات خود ادامه می دهند. همزیستی مسالمت آمیز عنوانی است که می توان برای این موضوع بکار برد در عین حال اینکه این حرکت در ادامه حیات شیوه های برتر و از میان رفتن شیوه های نادرست و در عین حال موجود بودن نوع های و اختلافات انسانی وجود خواهد داشت. زیرا به تناسب اختلاف نوع های انسانی موجود در هر اجتماعی (قبیله، شهر، کشور و...) تنها نوعی از روش ها است که بهتر می نماید. روش و سیره زندگی یا اخلاقی یا اقتصادی که در جامعه ای بهترین روش می نماید در جامعه ای دیگر متفاوت می نماید؛ در عین حال اینکه اصول کلی زندگی بشری و انسانی تثبیت گردیده است. مانند اصل الزام به وفای عهد در معاهدات بین المللی که با شیوه های متفاوت در معاهدات پی گیری می گردد. واقعیت روند جهانی شدن نیز همین سیر را در حال پیمایش است. در پایان، اجتماعی انسانی می تواند ادعای برتری اصولی خود را از نظر فکری و معنوی بنماید که در ابتدا از این موهبت بطور ذاتی برخوردار باشد و بتواند در مرحله دوم آن را بطور صحیح و در زمان مناسب در دسترس دیگر جوامع قرار دهد. ((آنچه غایت تعلیمات اسلامی است همزیستی مسالمت آمیز در سطح جهان است.))( امام خمینی، 1369، جلد 18، ص92). اصالتی که در حقیقت در موضوع جهانی شدن نهفته است همان ذات و قابلیت پذیرفته شدن به عنوان فرهنگ و آداب ورسوم زندگی در جامعه مدنی جهانی است که در حال حاضر یکی از مدعیان این اصالت، مسلمانان هستند. آیا مسلمانان خواهند توانست بوسیله آنچه در ذات دینشان نهفته است به کمال و وحدتی که در متون قدیمی نیز از آن یاد شده است(جهانی شدن) یکی شدن برسند؟ آیا وحدتی که در متون دینی از آن یاد شده است به این طریق و در این راه معنا می گیرد؟

 فهرست منابع:

 1.      امام خمینی(1369)؛  مجموعه رهنمودها (صحیفه نور جلد 18).

2.      توکلی، جعفر (1384)؛ جهانی شدن و چالش فقر در کشورهای در حال توسعه، چاپ اول، تهران: انتشارات سپهر اندیشه.

3.      رجاوند، پرویز (1386)؛ مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال بیست و دوم، شماره اول و دوم، مهر و آبان 86.

4.      شریفی طراز کوهی، حسین (1375)؛ قواعد آمره و نظم حقوق بین المللی، چاپ اول، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه. 

5.      ضیایی بیگدلی، محمدرضا (1381 الف)؛ حقوق بین الملل عمومی، ویرایش نهم، تهران: گنج دانش.

6.      ضیایی بیگدلی، محمدرضا (1381 ب)؛ «جامعه مدنی جهانی و حقوق بین الملل»، مجله پژوهش حقوق و سیاست،  داشکده حقوق و علوم سیاسی داشگاه علامه طباطبایی، شماره 7.

7.      قاضی شریعت پناهی، ابوالفضل (1380)؛ بایسته های حقوق اساسی، چاپ ششم، تهران: نشر دادگستر.

8.      لگرین، فلیپ (1382)؛ جهان باز، ترجمه فریدون دولت شاهی، چاپ اول، تهران: انتشارات اطلاعات.

9.      مصباح یزدی، محمد تقی (1379)؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، چاپ سوم، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل.

10.  نهاوندیان، محمد و جمعی از اساتید (1386)؛ متن پیشنهادی سیاست های کلی جمهوری اسلامی ایران در خصوص جهانی شدن، چاپ اول، تهران: انتشارات فخراکیا.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی