روز استقلال آمریکا
چهارم جولای 1776 [14 تیر 1155]، دو سال پیشتر از مرگ کریم خان زند، برابر است با روز استقلال ایالات متحده آمریکا که در آن روزها اعلامیه، استقلال سیزده مستعمرهنشین از پادشاهی بریتانیای کبیر به تصویب رسید. کنگره قارهای آمریکا در آن زمان رسماً اعلام نمود که این مستعمرات خود را به عنوان یک ملت واحد میدانند و دیگر قسمتی از پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی نیستند. کنگره قارهای دو روز پیش تر در دوم ژوئیه رای به استقلال داده بود. این روز یکی از تعطیلات رسمی است که هر ساله در آن یادبود تأیید متن و عبارتبندی اعلامیه توسط کنگره به عنوان روز استقلال جشن گرفته و گرامی داشته میشود.
سالگرد روز استقلال، همراه است با جشنهای ملی(فدرال) شامل آتش بازی، کارناوال، رژه، باربکیو، پیک نیک، کنسرت، بازیهای بیسبال، سخنرانیها و جشنهای سیاسی، و خیلی دیگر از برنامهها مراسمی که برای بزرگداشت تاریخ و سنت در این کشور برپا میگردد. روز استقلال روز ملی ایالت متحده است.
اعلامیه دلیل استقلالخواهی ایالات متحده از بریتانیای کبیر را نارضایتی مستعمرهنشینان از پادشاهی جورج سوم توجیه میکند و حقوق مسلم معینی، از قبیل حق انقلاب را مطالبه میکند. پس از آنکه اعلامیه وظیفه اصلیاش را که اعلام استقلال ایالات متحده به جهانیان بود را انجام داد، از کانون توجهها دور شد. لیکن اهمیت اعلامیه با مرور زمان اندک اندک افزایش پیدا کرد، به خصوص جمله دوم آن که نوعی بیان کلی از حقوق بشر است.
این جمله بیان میدارد:" ما این حقایق را بدیهی میدانیم که همه انسانها برابر آفریده شدهاند و آفریدگارشان حقوق سلبناشدنی معینی به آنها اعطا کردهاست، که حق زندگی، آزادی، و جستجوی خوشبختی از جمله آنهاست."
We hold these truths to be self-evident, that all men are created equal, that they are endowed by their Creator with certain unalienable Rights, that among these are Life, Liberty and the pursuit of Happiness.
قسمت دوم اعلامیه شامل مفاهیمی و ایدههای اصلی اعلامیه استقلال ست. این قسمت همچنین مفهوم «حق انقلاب» را تصدیق میکند: مردم حقوق مسلم و معینی دارند و هنگامی که حکومتی به این حقوق تعدی و تجاوز کند، مردم حق دارند که آن حکومت را «تغییر دهند یا براندازند.»
«.. و اینکه برای تضمین این حقوق، دولتهایی در میان انسانها برپا میشوند که اختیارات بهحق خود را از رضایت حکومتشوندگان کسب میکنند، و اینکه هرگاه هر نوعی از حکومت پایمالکننده این اهداف شود، حق مردم است که آنها را تغییر دهند یا براندازند و حکومت تازهای بر پا دارند و بنیان آن را بر چنان اصولی بگذارند و قوای آن را به چنان صورتی سازمان دهند که بیشتر از همه به نظرشان محتمل میرسد که به امنیت و سعادتشان بینجامد.»
در ادامه اعلامیه همچنین شرح داده شده است:
«دوراندیشی حکم میکند که حکومتهایی که مدتهاست استقرار یافتهاند به دلایل جزئی و زودگذر تغییر داده نشوند؛ و از همین رو تمام تجربیات نشان دادهاست که انسانها بیشتر راغباند، هرگاه بدیها تحملپذیر است، آنها را تحمل کنند تا اینکه با برانداختن اَشکالی که به آنها خو گرفتهاند وضع خود را اصلاح کنند. اما هرگاه رشته دراز سوء رفتارها و زورستانیها پیوسته به همان سیاق ادامه یافت و از قصد کشاندن آنها به زیر یوغ استبداد مطلقه حکایت داشت، حق آنها، [بلکه] وظیفه آنهاست که چنین حکومتی را کنار بگذارند و برای امنیت آینده خود پاسداران تازهای بگمارند.»